چه عید بر من؟
که رویت هلال روی ماه تو ممکن نیست...
یا صاحب الزمان
به ما گفته-اند: علی را مردی کوفی از قبیله کنده در سال 40 هجری کشته است..
اما من می-گویم: علی به سان حقیقت زنده-ای است که هر بار، به ضرب جهلِ پیشانی پینه-بسته-های تاریخ شهید می-شود...
امان از جهل...
ولایت تو که نباشد
عبادت-ام هم شقاوت خواهد بود..
در منابع روز ضربت خوردن علی(ع) ۱۷، ۱۹ و ۲۱ رمضان گزارش شده است. اما شیخ مفید روز ۱۹ را صحیح تر می داند و ابن ابی الحدید نیز می نویسد چون این سه تن کارشان را عبادت می دانستند بنابراین آن را در شب قدر ۱۹ رمضان قرار دادند تا ثواب بیشتری برده باشند.
رسم مردم این شهر همین است
یک روز پدر را به ضربت کین کشتند
یک روز پسر را ....
هرچند ضربت شمشیر کاری بود
اما قصه در، او را سالها پیش شهید کرده بود...
در این شبها به قدر انداختن دانه تسبیحی مرا هم دعا کنید..
نام توست شان نزول منزلت علی، ای شبّر آل رسول..
روایت است که در میلاد امام حسن مجتبی (ع)، جبرئیل بر پیامبر نازل می-شود و ایشان را به نام حسن بشارت می-دهد، نامی که در عرب سابقه نداشته و معادل عربی «شبّر» است، که نام پسر حضرت هارون، برادر حضرت موسی علیهما السلام، است، می-فرماید: «علی (ع) به منزله هارون برای توست با این تفاوت که پس از تو پیمبری نخواهد بود» و این شد که ولادتش شان نزول حدیث منزلت شهرت شد.
میلاد حسن علیه السلام پسر زهرای بتول مبارک...
یوسف درونم در تنگنای زلیخاها، سخت در فشار است، اگر یاریم نکنی چه ملامتی است مرا از گمراهی!
یوسف از بند نفسش آزاد بود و چاره-اش را در زندان دید و منِ گرفتار، چاره-ام در آزادی است...
پ ن: شاید یوسف علیه السلام بدسلیقه بود که از تو زندان خواست، من اگر بودم از تو رهایی می-خواستم چرا که یدالله مبسوطه..
در این حراجی دنیا،
هر بار جانم را به ثمن بخسِ هواهایم می-فروشم
و در این هر باره-ها، تنها، آشوب، سهم من است..
امروز در حوالی نگاهت،
تنها آرامش را با تو نجوا کردم
ای اطمینان بخش قلوب..
کِی فقیر خواهد بود،
کسی که تمام دارایی-اش، باور به توست؟
الیس الله بکاف عبده...
عطر نرگس
حضورت را به
باغچه جانم
می-دهم
تا امید بودنت
ریشه-های باور را
در من زنده نگه دارد.
این جمعه هم نیامدم!
خدایا صورتم را با سیلیِ توبه سرخ نگه می دارم تا حالت فقر و حقارت دوری از تو را بپوشانم.. در ماه ضیافت بندگان پاکت، رحمت و مغفرت ت را به من انفاق می کنی؟
شیب تند قله تقوا، مرا به نفس نفس انداخته است، موانع صعود، بسیار و وقت اندک است، گویند عاشقان را راهی است بس نزدیک به کویت به بهایِ خونشان..
خدایا عاشقم میکنی؟
حدیث نوشت: مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیَتُه وَ مَن عَلی دِیَتُه وَ اَنَا دِیَتُه..
روزی پنج بار برمن فرض کردی که بگویم
"الله اکبر"
تا باور کنم
هر چقدر هم که گناهانم بزرگ باشد
باز تو بزرگتری
الهی نگاهی...
الهی
افْعَلْ بِی ما أَنْتَ أَهْلُهُ وَلا تَفْعَلْ بِی ماأَنا أَهْلُهُ
فرازی از دعای سمات