واحه

تویی امید من چون واحه ای در برهوت..

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسالت الهی» ثبت شده است

همیشه وقتی به انتهای عجز رسیدم و خوب تهی شدم، تمام مسیرهایم به بن‌بست رسید و در هزار توی زتدگی گم شدم، آنگاه زمان دیدن معجزه‌اش فرا می‌رسد درست مثل همین روزهای من...

 زمانی که فکر میکردم راه را اشتباه آمده‌ام و باید برگردم، نشانه‌اش را برایم فرستاد.

در درسی که مصداق تک مصرع زکجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود؛ از استادی بسیار سخت گیر‌، باریک بین و عمیق نمره‌ای گرفتم که نشانه قبولی رسالتم است.

واذکروه کما هدیکم و ان کنتم من قبله لمن الضالین.

|فاء عـیـن|