واحه

تویی امید من چون واحه ای در برهوت..

از اولین باری که رای دادم 6 سال می گذرد ، سوم تیر 84 بود که به شما رای دادم ، آن روزها مطمئن بودم که بهترین انتخاب را می کنم، حتی خانواده ام هم به شما اعتماد نداشتند، یکی به لاریجانی ، یکی به هاشمی و ...اما من هر دو دور را با اطمینان به شما رای دادم، چرا که هنوز یادم هست  شعارهایتان را که خود را رجایی دوم می خواندید، یادم نمی رود که آقا در مورد دولت فرمودند:

وقتی ‏که ایشان تبلیغات انتخاباتى می ‏کردند، به افراد خانواده‏ى خودم می ‏گفتم اگر آقاى احمدى‏ نژاد رأى هم نیاورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که شعار عدالت محورى را مطرح کرد؛ نگذاشت به فراموشى سپردنِ این شعار بشود یک سنت. این شعار مطرح شد و ذهن‏ها را به خودش متوجه‏ کرد. خوشبختانه مردم هم فهمیدند، خواستند، دوست داشتند و رأى دادند. این کار، کار مهمى است. بنابراین عدالت‏محور بودنِ این دولت حرف بزرگى است؛ طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت، یک کار جدید است؛ خودش یک تحول است؛ به این پایبند باشید.

دور اول با همه نقایصی که داشتید اما از شما خیلی راضی بودیم، آنقدر راضی بودیم که برای بار دوم هم به شما اعتماد کردیم؛ هرگز فراموش نمی کنم آن روز را که به همراه دوستم همه شهرک غرب را برایتان تبلیغ کردیم و چه سخت بود آن روزها...

در این 6 سال و اندی که از ریاست جمهوری شما می گذرد، خدا را گواه می گیریم با همه انتقاداتی که به شما دارم اما از شما در همه جا دفاع کردم، از اتوبوس و تاکسی گرفته تا خانه و دانشگاه!آن هنگام که همه شما را به جریان انحرافی متصل می دانستند، چون دلم نمی خواست باور کنم ، از شما دفاع کردم هنوز یادم نرفته سخنان آقا را در حرم رضوی که فرمودند:

یکى از نقشه‌هاى بزرگ دشمنان ملت ایران، ایجاد تفرقه و شکاف در داخل بوده است؛ به بهانه‌ى قومیت، به بهانه‌ى مذهب، به بهانه‌ى گرایشهاى سیاسى، به بهانه‌ى جناح‌بندى‌ها، به بهانه‌هاى گوناگون. اتحاد را باید حفظ کرد. خوشبختانه ملت ما آگاهند. همه‌ى کسانى که به کشورشان علاقه‌مندند، به نظام مردم‌سالارى دینى - که مایه‌ى افتخار امروز ملت ایران است - علاقه‌مندند، باید با هم هماهنگى داشته باشند.

در جمع دانشجویان و در سوال از اطرافیان ایشان فرمودند:

یکى از دوستان گفتند ما از دست چپ و راست رئیس جمهور دلمان خون است. خوب، حالا دل شما خون- که خدا نکند خون باشد- اما به شما عرض بکنم؛ اینها جزو مسائل تعیین کننده و اصلى‏ نیست. ممکن است ایراد و اشکال وارد باشد- من در این مورد هیچ قضاوتى نمیخواهم بکنم- ممکن است کسى به یک شخصى یا به یک کارى ایراد داشته باشد؛ منتها باید توجه کنیم که مسائل را اصلى- فرعى‏ کنیم. مسائل درجه‏ى دوم جاى مسائل اصلى را در انگیزه‏هاى ما، در همت ما، در صرف انرژى‏اى که میشود، نگیرد. من عرضم فقط این است؛ والّا من نه اعتراض میکنم به اینکه شما چرا از زید یا عمرو خوشتان مى‏آید یا بدتان مى‏آید؛ نه، ممکن است خوشتان بیاید، ممکن است بدتان بیاید- ایرادى ندارد- و نه اعتراض میکنم که چرا آن ایراد را یک وقت به شکلى که یک مفسده‏اى نداشته باشد، بر زبان آوردید؛ آن هم به نظرم اشکالى ندارد. فقط توجه کنید که این جاى مسائل اصلى را نگیرد. مسائل اصلى ما چیزهاى دیگرى است‏.

از آن روز بود که فهمیدم قضیه جریان انحرافی دُمَلی است که وقت باز شدنش الان نیست و آقا منتظرند به موقع آن را باز کنند، برای همین دیگر سکوت کردم و هیچ نگفتم نه در دفاع از شما و نه در تایید این جریان.( که البته خیلی ها هنوز این را نفهمیده اند.)

اما دیروز که داشتم با عزیزی صحبت می کردم، واقعا در پاسخ دادن به او به اصطلاح کم آوردم! نه که نتوانم پاسخش را بدهم، اتفاقا حرف برای گفتن داشتم اما دیدم حق با اوست!

آقای احمدی نژاد این روزها، لبنیات و یا گوجه و یا گوشت  و ... خریده اید؟چرا بر بازار نظارتی نیست؟ آیا شنیده اید:  گوجه فرنگی کاران کرمانی در حالی به زمان برداشت محصول خود نزدیک شده اند که مانند سال های گذشته نگران فروش نرفتن گوجه فرنگی های تولیدی هستند؛ خصوصا این که دلالان نیز این روزها خود را برای خرید این محصول آن هم با قیمت بسیار پایین آماده کرده اند. 

آیا در سال تولید ملی هنوز این نگرانی باید وجود داشته باشد؟

آقای رئیس جمهور رقم واقعی صندوق توسعه ملی چقدر است؟اگر حرفهای آقای پزشکیان درست است، چرا جوابگو نیستید و اگر اشتباه چرا از خود رفع اتهام نمی کنید؟

راستی برای تحقق شعار امسال چه کرده اید؟ نکند که مثل سالهای دیگر شود و هیچ اتفاقی نیفتد ؟ شما که از من بهتر به دغدغه آقا درباره بیداری اسلامی و تبدیل شدن به قطب اقتصادی منطقه و در دست گرفتن بازار کشور های اسلامی آگاهید؟!

مگر قرار نبود که هر چند ماه برای مردم توضیح دهید که چه می کنید؟پس چرا بعد از مدتها که 29 فروردین می خواستید بیایید و توضیح دهید ، نیامدید؟یعنی سعدی از مشکلات اقتصادی مردم ما مهم تر است که برای بزرگداشت او تا شیراز می روید اما به صدا و سیما نه!دیگر نیازی نیست روضه فقر و کفر را برای شما هم بخوانم ؟!

یادم رفت بپرسم که دیگر به سفرهای استانی نمی رودید؟

خلاصه سرتان را درد نیاورم، آنقدر دلم پر است که  در این مجال نمی گنجد.

پی نوشت:

اگر کسی آقای احمدی نژاد را دید این نامه را به او برساند فکر نمیکنم خواندنش خیلی  وقتگیر باشد!

دل نوشت:

کاش می دانستید مردم ما از مردم صدر اسلام هم بهترند. و از این نجابتشان سو استفاده نمی کردید.

ضرورت نوشت:

باهمه این انتقادات باز هم آقای احمدی نژاد را صد درجه از آقایان خاتمی و هاشمی بالاتر میدانم.

این نامه در جهت دفاع یا رد گروه انحرافی نیست ، لطفا در این مورد نظر ندهید.


حاشیه-ها  (۱)

۰۳ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۰۳ محمد علیزاده
چقدر خوب نوشتید. هم محتوا و هم قلم
امتحانها و بلاهای خدا هم منحصر به فرد است. به نظرم قضیه ی احمدی نژاد چه از حیث شخصی خودش و سیری که داشت و چه از لحاظ مجموعه ی اتفاقاتی که در برهه ی تاریخی مسئولیتش در بعد داخلی و بین المللی رقم خورد هم برای نسل حاضر و هم برای تاریخ انقلاب جای پرداختن فراوان دارد. 
پاسخ:
شما به من لطف دارید.
این مطلب قدیمی است 
آن روزها سر پر سوداتری داشتم.

ارسال حاشیه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی