واحه

تویی امید من چون واحه ای در برهوت..

۱۶ مطلب با موضوع «دارالدغدغه» ثبت شده است

همیشه وقتی به انتهای عجز رسیدم و خوب تهی شدم، تمام مسیرهایم به بن‌بست رسید و در هزار توی زتدگی گم شدم، آنگاه زمان دیدن معجزه‌اش فرا می‌رسد درست مثل همین روزهای من...

 زمانی که فکر میکردم راه را اشتباه آمده‌ام و باید برگردم، نشانه‌اش را برایم فرستاد.

در درسی که مصداق تک مصرع زکجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود؛ از استادی بسیار سخت گیر‌، باریک بین و عمیق نمره‌ای گرفتم که نشانه قبولی رسالتم است.

واذکروه کما هدیکم و ان کنتم من قبله لمن الضالین.

|فاء عـیـن|

|فاء عـیـن|

به مناسبت شهادت آیت الله سید حسن مدرس بخشی از نظر امام خامنه ای را در خصوص این بزرگ مرد بازنشر می کنیم.


این‌که ما میگوییم سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست - که مرحوم مدرّس حرف درستی زد و امام آن را تأیید کرد - معنای واضحی دارد؛ اما یک روی دیگرش این است که سیاست ما باید دیندارانه و پرهیزگارانه باشد. هر کار سیاسیای خوب نیست. بعضی کسان هستند که به کار سیاسی، فقط مثل یک کار سیاسیای که هیچ گرایشی به دینداری ندارد، نگاه میکنند. هدف این است که این کار، سیاسی پیش برود. این درست نیست؛ کار سیاسی باید متدیّنانه باشد. همه چیزهایی که در شرع حرام است، به توانِ دو در کار سیاسی باید مورد توجّه قرار گیرد و معتبر شمرده شود. کار سیاسی باید به دور از بی‌پروایی باشد.

در جای دیگر می‌فرمایند:

امام رضوان‌اللَّه‌علیه بارها اسم «مدرّس» را میآوردند. مگر خصوصیت مدرّس چه بود؟ از مدرّس عالِمتر هم داشتیم. مدرّس خصوصیت عمده‌اش این بود که هیچ عامل ارعاب و تهدید و تطمیع و فریبگری در او اثر نمیکرد. همان وقتی که علی‌الظّاهر فضا را بر ضدّ او آن‌چنان متشنّج کرده بودند که علیهش شعار میدادند، او ایستاد و حرف خودش را زد. این خصوصیت یک نماینده خوب در مجلس است. بعضیها زود مرعوب میشوند! من بارها عرض کرده‌ام که قدرتهای استکباری - یعنی همین قدرتهای سلطه‌گرِ جهانی - که مرتّب روی این کشور و آن کشور دست میاندازند و دولتها و ملتها را زیر یوغ خودش میکشانند، عمده کارشان از ترساندن میگذرد. قدرت واقعیشان آن قدر نیست که بر زبان می‌آورند. بدیهی است این همه که اینها با این انقلاب و با این کشور بدند، اگر قدرت داشتند، تاکنون این انقلاب این‌طور رشد نمیکرد و این‌گونه نمی‌ماند. آیا این خود دلیل نیست که سلطه‌گران امریکا و صهیونیستهای عالم، آن‌چنان که ادّعا میکنند، قدرت ندارند!؟ اینها عمده کارشان را از راه تهدید و مرعوب کردن پیش میبرند. نماینده باید کسی باشد که مرعوب نشود. چه کسی مرعوب نمیشود؟ آدمی که دلش به خدا متّکی باشد. وقتی انسان به خدا متوکّل بود، از هیچ‌کس مرعوب نمیشود.


دل نوشت: روحانیی چون مدرس هم آرزوست!
|فاء عـیـن|

در نظرم است که در یک روایتی است که رسول خدا که مبعوث شد، آن شیطان بزرگ فریاد کرد و شیطانها را دور خودش جمع کرد و اینکه مشکل شد کار بر ما.1

شما می‏دانید که ایران در مدت حکومت این دو خبیث،2 که حکومتشان هم برخلاف قانون بود ـ یک بُرهه‏ای از زمان گرفتار انگلستان بود و بعدش گرفتار امریکا؛ یعنی عمده‏اش امریکا. رضا خان را انگلیسها آوردند و مأمورش کردند برای ما، و محمدرضا را متفقین که آمدند ایران ـ به حسب گفتۀ خودش ـ صلاح دیدند که محمدرضا باشد. البته آنها صلاح ملت را که نمی‏دیدند، صلاح خودشان را می‏دیدند. در طول این مدت هم گرفتاریهای همه جانبۀ ملت ما را ـ چه زنها و چه مردها ـ همه می‏دانید. شاید بسیاریش را یادتان نباشد که من یادم است که اینها در زمان رضا خان به اسم اتحاد شکل، به اسم کشف حجاب، چه کارها کردند، چه پرده‏ها دریدند از این مملکت. چه زورگوییها کردند و چه بچه‏ها سقط شد در اثر حمله‏هایی که اینها می‏کردند به زنها که چادر را از سرشان بکشند. آن زمان گذشت با تلخی، و همان متفقینی که این را آورده بودند؛ یعنی انگلیسها که آورده بودند، همانها او را از اینجا بردند و اعلان هم کردند. در رادیوی دهلی که آن وقت دست اینها بود، اعلام کردند که ما این را آوردیم و بعد که خیانت کرد، بردیم. و بعد هم جواهراتی که جمع کرد و چمدانها را بست و برد و در کشتی گذاشت که همراهش ببرد، بین راه ـ آنطوری که یکی از همراهانش نقل کرده بودند بین راه ـ یک کشتی مخصوص حمل دواب آوردند متصل کردند به آن کشتی، و رضا خان را آنجایی که جایش باید باشد آنجا بردند. و او گفته بود که چمدانها؟ گفتند: چمدانها بعد می‏آید. او را بردند به آن جزیره و چمدانها را هم آنها بردند و خوردند.

بعد نوبت غارتگری به این دومی رسید که آن را اکثراً یادتان است؛ یعنی اواخرش را که همه یادتان است. از اولش هم بسیاریتان یادتان است که اینها چه کردند، و چه جنایاتی در این مملکت کردند با چه اسماء فریبنده. مع‏الأسف از این تبلیغات همه جانبه‏ای که اینها کردند بعضی از افراد باورشان آمده است، و بعضیها هم که شریک جرم‏اند با آنها و حالا هم مشغول فعالیت هستند. اینها همان شیاطینی هستند که حالا به فریاد امریکا، مشغول انجام عمل هستند، مشغول شیطنت هستند. و باید ملت ما با هوشیاری، با بیداری این توطئه‏ها را خنثی کند.

1 ـ نهج‏ البلاغة، خطبۀ 234، خطبة القاصعة، بحارالانوار، ج 15، ص 258، ح 9. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج 4، ص 324.

2 ـ رضا خان و پسرش محمدرضا پهلوی.

منبع تصویر  جلد 21 صحیفه نور، صفحه 74

منبع نوشته:

14/08/1358 در جمع کارکنان بیمه مرکزی


در این سری پست ها به دنبال نشان دادن چهره خمینی کبیر بدون روتوشهای لیبرالیستی هستیم.

|فاء عـیـن|

یاد خدا را همچون حرز سعادت، همواره با خود داشته و در دل حفظ کنید. تقوا و اجتناب از گناه، احساس مسؤولیت سیاسی و اجتماعی، کسب علم و آگاهی، آمادگی دائمی برای دفاع از انقلاب و اسلام، و رفتار انسانی و دلنشین با خانواده و معاشران، توصیه‌های همیشگی من است.

دست نوشته‌ای از مقام معظم رهبری

|فاء عـیـن|

چند وقت پیش حرف جالبی را از یکی از روشنفکر نماهای اطرافم شنیدم که با واقعه امروز مرتبط است. او علت انهدام هواپیمای مسافر بری ایرباس در خلیج فارس توسط ناو آمریکایی را این می دانست که در سایه این هواپیما یک هواپیمای اف- 14 در حال حرکت بود که ناخدا ناو آمریکایی، هواپیمای اف-14 را هدف قرار داده بود اما به دلیل نزدیکی به ایرباس برخورد کرده است! ابتدا فکر کردم که این داستان ساخته و پرداخته ذهن خودش است اما از آنجا که ذهن این افراد همچون طوطی حرفهای دیگران را بلغور می کنند با جستجوی کوچکی در اینترنت متوجه شدم که این داستان بسیار مهیج ساخته و پرداخته ذهن بیمار آقای نوریزاد است!

در این داستان مهیج  سوالی ذهن مرا به خود مشغول کرده است، اینکه این داستان مهیج که به ذهن نوریزاد خطور کرده از کجا آب می خورد؟

سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری جلسه ای در 23 تیر ماه 1367 در کانادا با حضور نمایندگان دو طرف تشکیل داد  که نماینده آمریکا ادعا کرد:

«در روزهای -- و -- جولای، منطقه خلیج فارس ناامن بود. کشتی های مختلفی از جمله یک کشتی پاکستانی و لیبریایی هدف حمله قرار گرفتند. در همان روز یک هواپیمای F_14 و یک هواپیمای مسافربری از فرودگاه بندرعباس برخاستند. به رغم تلاش های ناو وینسنس برای شناسایی هواپیما ازجانب این هواپیما پاسخی دریافت نشد و فرمانده ناو برای دفاع از خود به سوی هواپیما شلیک کرد

این ادعا در حالی است که دیوید ایونز، مفسر نظامی شیکاگو تریبیون معتقد است که سیستم شناسایی و هدایت آتش ناو وینسنس، در آن روز سوم ژوییه، روی کنترل خودکار نبود و خطای انسانی و قضاوت نادرست موجب سرنگونی ایرباس ایرانی شده و چنانچه کنترل در حالت اتوماتیک بود، دلیلی برای اشتباه در شناسایی هواپیما وجود نداشت و این فاجعه انسانی رخ نمی‌داد. به علاوه این که  این هواپیما در دالان هوایی بین المللی در حال پرواز بوده و از نظر قوانین بین المللی نه حق داشته که به وی اخطار حمله دهند و نه ابا سرعتی که در حال حرکت بوده می تونسته در سایه یک اف -14 باشد!

چهار سال بعد روزنامه «نیویورک تایمز» در گزارشی که حاوی چندین نکته تازه بود، گفت که ناو وینسنس در آب‌های فلات قاره ایران بوده است نه در آب‌های بین المللی و پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) در آن زمان بر این حقیقت سرپوش گذاشته شده است. همچنین دریا سالار «ویلیام کراو»، رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا بعدها در گفت‌وگو با بی بی سی تاکیدکرد: ناو «وینسنس» بدون هیچ دلیل روشنی با وجود برخورداری از توپ‌ها و موشک‌های دوربرد به کرانه آبهای ایران آمده بود. هدف آمریکا، نه تنها ساقط کردن هواپیمای ایرباس ایران، بلکه وادار کردن جمهوری اسلامی به پذیرش صلح و پایان جنگ تحمیلی بود. چنان‏که رونالد ریگان، رییس جمهور وقت آمریکا در این زمینه اظهار داشت: "این فاجعه (سقوط هواپیمای مسافربری ایران از سوی آمریکا) ضرورت دست‏یابی به برقراری صلح را با حداکثر شتاب، دو چندان ساخته است".

حال که این ادعا و داستانها در گزارش سازمان ملل درباه این واقعه به اثبات نرسیده و اینکه دولت آمریکا حاضر به پرداخت غرامت به خانواده قربانیان شده برای ما محرز است که این حادثه بر اثر اشتباه نبوده و حتی داستان ساختگیشان هم آنقدر بی پایه است که از نظر کارشناسان خودشان هم قابل اثبات نیست. نمیدانم که آقای نوریزاد بعد از این همه سال، به جای اینکه به فکر مردمشان باشند و با این داستانها نمک به زخم آنها نباشند به فکر توجیه نمودن آن واقعه دلخراش هستند و از همه جالبتر اینکه عده ای هم در داخل این ادعای بی پایه را بلغور میکنند واین از همه عجیبتر است!

دل نوشت:

ای کاش برخی باور می کردند که آمریکا دشمن قسم خورده ماست!

|فاء عـیـن|

هر چند که بر خی دوستان اصرار دارند که انتخاب رهبری بر مبنای دور محال است که البته از لحاظ دور منطقی( مبحثی که در منطق مطرح می شود) این قضیه اصلا دور محسوب نمی شود اما می خواهم به شیوه دیگری این قضیه را توضیح دهم.

رهبر اول انقلاب حضرت امام خمینی(ره) توسط مردم انتخاب گشتند سپس ایشان شورای نگهبان اول را انتخاب نمودند که کاندید های دوره اول خبرگان رهبری توسط شورای نگهبان اول تایید صلاحیت شد سپس خبرگان اول، رهبر انقلاب، حضرت آقا را انتخاب نمودند پس حضرت آقا توسط خبرگان اول انتخاب شدند. بعد از زعامت ایشان شورای نگهبان بعدی را انتخاب نمودند( البته به صورت این که 6 نفر فقهای آن را مستقیم رهبری انتخاب میکنند و 6 نفر حقوقدان را رئیس قوه قضاییه به مجلس شورای اسلامی معرفی می کنند که تایید مجلس را اخذ نمایند.) که کاندیدهای خبرگان بعدی را تایید صلاحیت کردند که باید رهبر بعد را انتخاب نمایند. در واقع به همین راحتی اثبات شد که آقا توسط خبرگان اول معرفی شدند که خود در انتخاب ایشان به صورت غیر مستقیم هم نقشی نداشتند .پس آن عزیزانی که می پندارند در اینجا دور اتفاق افتاده در این قسمت دچار اشتباه شده اند که رهبر اول توسط خبرگان انتخاب نشده بلکه انتخاب امام توسط مردم، این زنجیره ای را که موجب دور می شود گسسته است.


دل نوشت:

گاهی آدما واقعا خوابن که می تونی اونا را با صدای کوچکی از خواب بیدار کنی اما چه کنم که کسی که خودش رو به خواب زده با صیحه آسمانی هم از خواب نمی تونی بیدارش کنی!( این قسمت مخاطب خاص دارد)

|فاء عـیـن|


اختیارات رهبران جهان را باید در قانون اساسی آن کشور ها جست از این رو قصد دارم به بررسی تطبیقی اختیارات رهبران در قوانین اساسی دنیا بپردازم. فقط کافی است وظایف این افراد را با رهبر عزیزمان مقایسه نمایید تا پی به مفهوم مردم سالاری دینی ببرید.در مقایسه تان این نکته را فراموش نکنید که رهبر ما باید واجد شرایطی باشد که در دین برای او تعیین شده تا در این مسئولیت دچار بی تقوایی نشود اما این مقامات با این همه اختیارات از میان افراد عادی انتخاب می شوند!

1.       اختیارات رهبری در آلمان

در قانون اساسی 1949 جمهوری فدرال آلمان ، عالی ترین مقام اجرایی که رهبری این کشور را به عهده می گیرد رئیس جمهوری است. رئیس جمهوری فدرال توسط اعضای کمیسیون فدراال به مدت 5 سال انتخاب می شود. این کمیسیون از اعضای مجلس فدرال و اعضای منتخب مجالس قانونگذاری هر یک از ایالات این کشور تشکیل شده است.

برای داوطلب شدن جهت احراز پست ریاست جمهوری ، قانون اساسی دو شرط را مقرر داشته است ، این شروط در بند اول ماده 54 قانون اساسی آمده است که هر آلمانی که حق داشته باشد به داوطلبان مجلس فدرال رای دهد و به سن 40 سالگی رسیده باشد واجد شرایط انتخاب شدن برای ریاست جمهوری خواهد بود.

بر اساس ماده 60 قانون اساسی وظایف ریاست جمهوریبه قرار ذیل است:

نصب و عزل دادرسان فدرال ، مستخدمان و صاحب منصبان و درجه داران ، عفو خصوصی مجرمان، سیاست خارجی و نمایندگی اتحادیه جمهوری فدرال آلمان در روابط بین الملل و انعقاد قرار دادها و عهدنامه ها با دولت های خارجی، همچنین عزل و برکناری رئیس جمهور توسط دادگاه قانون اسای فدرال صورت می گیرد و مسئولیت نظارت بر حسن اجرای وظایف ریاست جمهوری را به عهده دارد. انتخاب صدر اعظم هم به پیشنهاد وی به مجلس فدرال صورت می گیرد و عزل وی نیز به پیشنهاد مجلس فدرال و پذیرش رئیس جهمور صورت می گیرد.

جالب است بدانید که انحلال مجلس فدرال آلمان به پیشنهاد صدر اعظم و موافقت ریاست جمهوری صورت می پذیرد.

2.       اختیارات عالی ترین مقام فرانسه

عالی ترین مقام جمهوری فرانسه ریاست جمهوری این کشور است. وی در قانون اساسی ضامن استقلال ملی ، تمامیت ارضی و احترام به پیمانهای جمعی و عهدنامه ها شناخته شده است. که مدت ریاست جمهوری هم 7 سال می باشد.

تعیین نخست وزیر و پذیرش استعفای او و همچنین عزل و نصب وزیران بنا به پیشنهاد نخست وزیر و پذیرش ریاست جمهوری صورت می گیرد. توشیح مصوبات پارلمان نیز از اختیارت وی به شمار می رود. همچنین اختیار دارد که پس از مشورت با نخست وزیر و روسای دو مجلس، انحلال دو مجلس ملی این کشور را اعلام کند، انتصاب و عزل و نصب اشخاص در مشاغل کشوری و لشکری بر عهده وی می باشد. همچنین سیاست خارجی و عزل و نصب سفیران و نمایندگان دیپلماتیک این کشور  و فرماندهی نیروهای مسلح و ریاست شورای عالی و کمیسیونهای دفاع ملی بر عهده ریاست جمهوری می باشد.اعلان جنگ و صلح و انجام هر اقدامی که در شرایط مقتضی و بحرانی به عمل می آید ، حق عفو خصوصی مجرمان، و از همه مهم تر مصونیت ریاست جمهوری فرانسه در انجام وظایف خود و عدم  مسئولیت وی در برابر قوه قضاییه و قوه مقننه به جز در موارد خیانت علیه کشور از دیگر اختیارات وی می باشد .

3.       اختیارات عالی ترین مقام حکومتی انگستان

نظام حاکم بر انگستان نظامی پادشاهی است!در این نظام دو مجلس لرد ها و عوام به همراه ملکه ، حاکمیت کشور را بر عهده دارند.عالی ترین مقام انگستان ملکه یا پادشاه می باشد. انعقاد معاهدات  و یا فسخ قرار دادهای بین المللی ، اداره امور خارجه و اجرای قوانین به نام او انجام می گیرد . عزل و نصب وزیران ، انحلال پارلمان و یا دعوت به تشکیل آن و با تعطیل پارلمان از اختیارات وی می باشد. انتصاب اعضا مجلس لرد ها که متشکل از 926 لرد از شاهزادگان ، اشراف و شخصیت های فرهنگی علمی و بالاخره شخصیت های مذهبی می باشد  از اختیارات دیگر وی می باشد.عزل و نصب نخست وزیر نیز از اختیارات ملکه می باشد و به طور معمول فردی را از حزب پیروز در مجلس عوام این کشور بر میگزیند و به نخست وزیری منصوب میکند و عملا در مواقع بحرانی می تواند به عزل نخست وزیری اقدام کند.

توشیح لوایح و یا طرح های مصوب پارلمان انگستان از اختیار ملکه می باشد و می تواند از تائید و توشیح مصوبات دو مجلس این کشور امتناع کند!

فرماندهی نیروهای مسلح ، سیاست خارجی ،از دیگر وظایف اوست.

زمانی که پس از انتخابات مجلس عوام هیچ یک از احزاب اکثریت آرا را به خود اختصاص ندهد و اکثریت کرسی های مجلس عوام به حزبی خاص تعلق نگرفت، انتخاب نخست وزیر انحصارا و بدون قید و شرط بر عهده ملکه می باشد.

پادشاه انگستان در برابر هیچ یک از قوای سه گانه مسئول و پاسخگو نیست.انتصاب وی موروثی است و عزل و برکناری او نیز پیش بینی نشده است.و هیچ مرجعی به عنوان ناظر مرجع تشخیص نا توانی و عزل پادشاه از مقام سلطنت در این کشور نمی باشد.

همچنین تعیین عالی ترین مقام قضایی انگستان و صدور فرمان عفو و تخفیف مجازات محکومین از اختیارات وی است.

4.       اختیارات عالی ترین مقام ایالات متحد آمریکا

قانون اسای آمریکا مصوب 1788 میلادی عالی ترین مقام این کشور را رئیس جمهو می داند. بر اساس بند اول ماده دو قانون اساسی ، رئیس جمهور این کشور به مدت چهار سال توسط اکثریت آرای نمایندگان ایالات متحده آمریکا انتخاب می گردد. بنابراین انتخاب رئیس جمهور این کشور به صورت انتخاب مستقیم صورت نمی پذیرد. شرایط برای دریافت رئیس جمهوری عبترت است از تابعیت آمریکا و رسیدن به سن 35 سالگی. همچنین فردی که کمتر چهارده سال در ایالات متحده مقیم می باشد نمی تواند برای احراز رئیس جمهوری آمریکا انتخاب گردد.

مطابق بند دوم ماده دو رئیس جمهوراین کشور فرمانده کل قوای زمینی، هوایی و دریایی ایالات متحده آمریکا می باشد و عفو مجرمان و بزهکاران از اختیارات رئیس جمهور است. انعقاد عهدنامه با کشور های خارجی با مشورت و موافقت مجلس سنا از اختیارات رئیس جمهوری آمریکا می باشد.

بر اساس بند هفتم ماده یک رئیس جمهوری اختیار مخالفت با مصوبات مجالس قانون گذاری آمریکا را دارد. یعنی اگر لایحه مصوب مجلس نمایندگان و مجلس سنای آمریکا برای توشیح به رئیس جمهور  آمریکا عرضه گردد  و رئیس جمهور آن را توشیح و تصویب نکند مجلس موظف است ایرادات و اشکالات مصوبه  خود را مجددا بازنگری و رفع نماید و آن را به  این کشور برای توشیح ارجاع نماید. رئیس جمهور حق وتوی مصوبات مجالس قانونگذاری را دارد، ولی این حق وتو به مثابه رد قطعی مصوبات کنگره آمریکا نیست بلکه جنبه موقت و غیر قطعی دارد. کنگره آمریکا می تواند مصوبات وتو شده توسط رئیس جمهور این کشور را با اخذ اکثریت دو سوم آرا در ر دو مجلس قانونگذاری نمایندگان و سنا به تصویب قطعی برساند.

بر اساس بند سوم ماده دو رئیس جمهور آمریکا می تواند خواستار تشکیل اجلاس فوق العاده کنگره باشد و در صورت بروز اختلاف میان دو مجلس قانون گذاری این کشوردرباره تاریخ تعطیل کنگره ، برای مدتی که مقتضی بداند آن ها را تعطیل نماید.

همچنین کنگره می تواند رئیس جمهور را بر اساس مفاد بند سوم ماده یک قانون اساسی آمریکا، به اتهام خیانت و ارتشا مورد تعقیب قرار دهد.هرگاه رئیس جمهور متهم باشد ، رئیس دیوان عالی کشور ، ریاست جلسات سنا را به عهده می گیرد و رئیس جمهور را در مجلس سنا محاکمه می کند و در صورتی که دوسوم نمایندگان به اتهام رئیس جمهور رای مثبت دهند ، وی از سمت خود عزل و برکنار می گردد. بنا براین در موارد خیانت و ارتشا رئیس جمهور آمریکا توسط کنگره این کشور مورد تعقیب قرار می گیرد

با جمع بندی و بررسی تطبیقی اختیارات رهبران حکومت ها در جمهوری اسلامی ایران و کشور های مورد مطالعه و نگرش مقایسه ای میان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با سایر قوانین اساسی کشور های فرانسه ، آلمان، انگلستان و آمریکا می توان به نتایجی به شرح ذیل دست یافت:

1.    شرایط رهبری در قانون اساسی ایران در مقایسه با شرایط رهبران کشور های فرانسه ، آلمان، انگلستان و آمریکا به مراتب دقیق تر و متناسب با مسئولیت سنگین رهبری و مدیریت یک نظام سیاسی است. تکیه و تصریح بر عدالت ، و علم به همراه شروطی همچون بینش صحیح سیاسی و اجتماعی ، تدبیر ، شجاعت ، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری که در اصل 109 قانون اساسی جمهوری اسلامی پیش بینی شده است در هیچ یک از قولنین اساسی کشور های غربی مورد لحاظ قرار نگرفته است.بدین ترتیب در نظام های سیاسی حاکم بر کشور هایی همچون آلمان ، فرانسه و آمریکا هر فرد عامی صرف نظر از صلاحیت علمی ، بینش سیاسی و قدرت مدیریت کافی می تواند تصدی ریاست جمهوری و رهبری سیاسی این کشور ها مشروط به کسب اکثریت آرا به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم به دست آورد. به نظر می رسد لحاظ شرایط دقیق تر و متناسب با وظیفه رهبری یک نظام سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی راه را برای احراز مقام رهبری توسط افراد غیر شایسته که صلاحیت علمی و بینش سیاسی و اجتماعی ندارند و در امر حکومت داری فاقد شرایط تدبیر و کیاست می باشند مسدود خواهد کرد و رهبری را مصون از لغزش های انسانی که از افراد نا آشنا به علم به احکام اسلامی و درک صحیح اجتماعی سیاسی ناشی می گردد، مصون خواهد بود.

2.       بر خلاف نظام سیاسی حاکم بر انگلستان که پادشاهی به شکل موروثی و مادام العمر  می باشد در قانون اساسی جمهوری اسلامی نظام رهبر نه موروثی است و نه مادام العمر. در جمهوری اسلامی ایران  مطابق اصل 111 قانون اساسی هر گاه رهبر از اداره کشور ناتوان گردید و فاقد شرایط مصرح در اصل 109 قانون اساسی  گردید عزل و برکنار خواهد شد. همچنین در انگلستان هیچ مرجعی ناظر بر اعمال اختیارات حکومتی ملکه وجود ندارد به عبارت دیگر مرجعی برای عزل و رسیدگی به تخلفات پادشاهی این کشور در حقوق اساسی انگلستان پیش بینی نشده است حال آنکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی مجلس خبرگان مرجع تشخیص دهنده تخلفات رهبری و عزل رهبری از مقام ولایت امر است.

3.       در حقوق اساسی جمهوری فرانسه ، پادشاهی انگلستان و جمهوری فدرال آلمان انحلال مجلس قانون گذاری پیش بینی شده است. در جمهوری فرانسه رئیس جمهور فرانسه در مشورت با روسای دو مجلس ملی و سنای این کشور می تواند هر بار که مقتضی بداند مجلس ملی این کشور را منحل کند. پادشاه انگلستان هم م یتواند ب پیشنهاد نخست وزیر این کشور فرمان انحلال مجلس عوام و لرد ها را صادر کند.در جمهوری فدرال آلمان نیز رئیس جمهور می توند با پیشنهاد صدر اعظم آلمان ، مجلس فدرال این جمهوری را منحل نماید. حال آنکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی انحلال مجلس توسط رهبری پیش بینی نشده است.بنابر این در حوزه اختیارات رهبری در انحلال مجلس و قوه مقننه چنین وجه تمایزی مشهود می باشد.

4.       با بررسی شرایط لازم برای عزل رهبری در حقوق اساسی کشور هایی همچون آمریکا و فرانسه ملاحظه می گردد که در آمریکا مجلس سنای این کشور با ریاست دیوان عالی این کشور می تواند در صورت اقدام رئیس جمهور آمریکا به خیانت و ارتشا وی را محاکمه و عزل نماید و یا در جمهوری فرانسه  قوه مقننه این کشور می تواند در صورت اقدام رئیس جمهور فرانسه به خیانت علیه کشور وی را محاکمه و عزل نماید.  بریای برکناری عالی ترین مقام سیاسی این دو کشور تنها اقدام به خیانت و ارتشا تصریح گردیده است حال آنکه بر اساس مفاد اصل 111 قانون اساسی جمهوری اسلامی موارد متعددی به صورت قانونی برای عزل رهبری توسط مجلس خبرگان پیش بینی شده است. عدم توانایی رهبری در اداره کشور ، فقدان صلاحیت علمی لازم برای افتا در ابواب مختلف فقه توسط رهبری ، فقدان عدالت، تقوا، بینش سیاسی و اجتماعی ، تدبیر، شجاعت ، مدیریت  و یا قدرت کافی برای رهبری می تواند موجب عزل رهبری گردد.بنابراین مشاهده می شود که اهرم های نظارتی و شرایط احراز عدم صلاحیت رهبری در قانون اساسی جمهوری اسلامی به مراتب روشن تر، وسیع تر و بدون ابهام می باشد. حال آنکه اثبات خیانت برای عزل و بر کناری رئیس جمهوری آمریکا و فرانسه مشکل است و به صورت ملی امکان پذیر نیست. همچنین مشخص نییست در صورت عدم توانایی رئیس جمهور آمریکا از انجام صحیح وظایف خود و اعمال صلاحیت های قانونی خود، عزل و برکناری وی از رهبری حکومت در این کشور به چه شیوه قانونی امکان پذیر خواهد بود. این سوال درباره عدم صلاحیت رئیس جمهور فرانسه نیز مطرح می گردد که قانون اساسی جمهوری پنجم فرانسه آن را مسکوت گذاشته است.

5.       در قانون اساسی آلمان فدرال انتخاب رئیس جمهور آلمان به شکل غیر مستقیم توسط منتخبان مجالس فدرال و ایالتی و به وسیله مجلسی تحت عنوان « کمیسیون فدرال آلمان» انجام می گیرد.بنابراین رئیس جمهور آلمان منتخب مردم نمی باشد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز انتخاب رهبر به شکل غیر مستقیم و توسط مجلس خبرگان منتخب مردم صورت می گیرد با این تفاوت که اعضا مجلس خبرگان بر اساس اصل 108 قانون اساسی و با اکثریت فقهاتشکیل شده است که به استناد به شرایط  متعدد مصرح در اصل 109 قانون اساسی  فردی را به عنوان ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب می نمایند. بنابر این انتخاب رهبری تنها در قانون اساسی جمهوری اسلامی به شکل غیر مستقیم نیست بلکه در حقوق اساسی تطبیقی موارد مشابهی یافت می شود.

|فاء عـیـن|

 شاید همه ما بارها این را شنیده ایم که ولایت مطلقه فقیه را عین دیکتاتوری می دانند ، بسیاری از افراد این گونه می پندارند که اختیارات معصوم را به غیر معصوم دادن قابل قبول نیست زیرا قدرت فساد آور است و قدرت مطلقه هم مطلقا فساد آور است!

اولا در پاسخ به این افراد باید گفت که قدرت همیشه فساد آور نیست و برای تایید حرفمان هم میتوان به نمونه های تاریخی از حکومت هایی اشاره نمود که نه تنها فساد آور نبوده اند بلکه مردم توانسته اند در سایه آن طعم حقیقی عدالت را هم بچشند مانند حکومت امیر المومنین علی علیه السلام.

ثانیا اشکال این افراد این است که حکومت را تنها در دو نوع خلاصه می کنند : 1- حکومت مبتنی بر اراده مردم ( دموکراسی) 2- حکومت مبتنی بر اراده یک فرد ( دیکتاتوری)؛ اما این تقسیم بندی ناقص، باعث تنیجه ناقص از سوی این افراد می گردد که حکومتی که مبتنی بر اراده مردم به صورت کامل نباشد پس دیکتاتوری است ! در حالیکه نوع سومی از حکومت وجود دارد که مبتنی بر اراده خداوند است  که ولات فقیه هم در نوع سوم از این تقسیم بندی قرار می گیرد که نمی توان آن را دیکتاتوری دانست.

از طرفی باید دید که مطلقه بودن ولایت فقیه به چه معنی است ؟  آیا مطلقه بودن در برابر مقیده بودن قرار می گیرد ؟ به عبارت دیگر آیا ولایت مطلقه فقیه بدون هیچ قیدی است و آزاد و رها ست یا خیر؟

بسیاری از ما می پنداریم که ولایت مطلقه در برابر ولایت مقیده است و یعنی اینکه هیچ قیدی در بر ندارد و ولی فقیه آزاد است که هر چه می خواهد انجام دهد! در حالیکه ولایت مطلقه در برابر ولایت محدده قرار می گیرد یعنی که هیچ محدودیتی ندارد در حالیکه دارای قید می باشد. اینکه حضرت امام (ره ) فرمودند : «ولایت فقیه همان ولایت رسول الله(ص) است» از این رو میباشد(ایشان نفرموده اند که ولی فقیه همان رسول الله (ص) است )

پیامبر (ص) دارای شئونی بودند از جمله اینکه همسر بودند برای حضرت خدیجه (س) ، پدر بودند برای فرزندانشان، نبی بودند برای دریافت و ابلاغ وحی و حاکم جامعه بودند و دارای اختیارات سیاسی و اجتماعی و ... .از آن جایی که پیامبر اسوه حسنه ای برای ما به شمار میروند در نتیجه ما هم در شئون مختلف زندگی مان باید مانند ایشان باشیم مثلا همانطور که حضرت در شان پدر بودن دارای وظایف و اختیاراتی بودند ما هم دارای همان وظایف و اختیارات در قبال فرزندانمان هستیم. از این رو ولی فقیه نیز که دارای شان حاکم جامعه است باید دارای همان اختیارات و وظایف رسول الله در جامعه باشد. این عاقلانه نیست که ولی فقیه را جای پیامبر در جامعه بنشانیم و وظایف ایشان را در حوزه جامعه به فقیه بدهیم ولی اختیارات ایشان را به او ندهیم.

ممکن است پرسیده شود که ولی فقیه که معصوم نیست که به او اختیارات رسول الله را بدهیم؟

اولا برای همین است که معرفی ولی فقیه دارای ساز و کاری است که علاوه بر اینکه او را به مردم معرفی کنند ، هر لحظه نیز عدالت او را بررسی می نمایند  تا اینکه با کوچکترین خطایی سقوط ولایت او را اعلام نمایند . نکته ای که نباید از آن غافل ماند این است که ولایت مطلقه فقیه مقید به قوانین دین و شریعت اسلام است و خارج از آن نمی تواند تصمیمی بگیرد پس در چارچوب دین هیچ محدودیتی برای ولی فقیه وجود نخواهد داشت.

 در این میان گروهی از فقها که ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارند آن را محدود به امور حسبه می دانند ، امور حسبه اموری است که شارع به ترک آن راضی نباشد مثل امور ایتام ، اداره اموال بدون صاحب، قضاوت و ... . اما موافقان ولایت فقیه معتقدند که غیر از مواردی که از شئون نبی است ، بقیه در حوزه اختیارات ولی فقیه است ؛ مرحوم نائینی استدلال جالبی دارند ایشان معتقدند که اگر دایره اختیارات ولی فقیه ، فقط امور حسبه باشد پس اداره حکومت هم جز امور حسبه محسوب می شود  چرا که خداوند به ترک حکومت راضی نیست ایشان در ادامه استدلال می کنند که نمی توان ولی فقیه را جای معصوم نشاند ولی وظایف و اختیارات معصوم را به او نداد.

پس ولایت مطلقه فقیه مقید به احکام شریعت است و در این چارچوب کاملا آزاد است که جامعه اسلامی را به سر حد کمال خود در زمان غیبت امام معصوم برساند و هرگونه لغزشی توسط سازو کار مجلس خبرگان رهبری رصد می شود تا در صورت خطا ، سقوط ولایت او اعلام گردد.

ادامه دارد....

پی نوشت:

سه سوال از آیت الله سیستانی درباره ولایت فقیه:

پرسشآیا ولایت فقیه تحقیقی است یا تقلیدی؟

پاسخ:تقلیدی است.

پرسش:نظر معظم له درباره ولایت فقیه چیست؟

پاسخ:ولایت در آن چه ـ به اصطلاح فقها ـ امور حسبیه خوانده می‌شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است، هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است، از جمله مقبول بودن نزد عامه مؤمنین.

پرسش:می‌خواستم بدانم اگر حکم مرجع تقلیدی با حکم ولی فقیه فرق داشت، مقلد باید از کدام اطاعت کند؟

پاسخحکم کسی ولایت شرعی دارد، در امور عامّه [که] نظام جامعه و معاش مردم بر آن مبتنی است بر همه نافذ است حتی بر مجتهدین دیگر، مگر اینکه علم به خطا بودن آن یا مخالفتش با آنچه از کتاب و سنت قطعاً ثابت شده داشته باشد.

|فاء عـیـن|

در دو قسمت قبل به بررسی دلالیل عقلی ضرورت وجود ولایت فقیه پرداختیم در این قسمت به دلایل نقلی خواهیم پرداخت، در این زمینه دلایل نقلی بسیاری وجود دارد که تنها به برخی از آن‌ها اشاره خواهم کرد:
1- روایات:

اولین روایت از عمر بن حنظله از امام صادق (ع) نقل می‌کند که از ایشان می‌پرسند که دو نفر از شیعیان در مورد قرض یامیراث اختلافی داشتند و سراغ حاکم رفتند، حکمش چیست؟ ایشان فرمودند: اگر از حاکم جور حتی حق خود را گرفته باشند، حرام است. (اصول کافی، ج 1، حدیث دهم)

دومین روایت از پیامبر اکرم (ص) است که می‌فرمایند:خدایا جانشینان مرا رحمت کن (سه بار این را تکرار می‌فرمایند) از ایشان پرسیده می‌شود که جانشینان شما چه کسانی هستند؟ می‌فرمایند: کسانی که بعد از من می‌آیند حدیث و سنت مرا نقل می‌کنند و به مردم می‌آموزند. (وسائل الشیعه، ج 18، ص 66)

سومین روایت از پیامبر (ص) است که می‌فرمایند: به راستی علما وارثان پیامبرانند. پیامبران هیچ پولی به جا نمی‌گذارند به که علم به جا می‌گذارند. (اصول کافی، ج 1، حدیث، 42)

چهارمین حدیث از امام کاظم (ع) است که می‌فرمایند: هنگامی که فقیهی مومن بمیرد، فرشتگان بر او می‌گریند و قطعات زمینی که بر آن عبادت می‌کرد و در های آسمانی که با اعمالش به آن فرا می‌رفته، می‌گریند. در دژ اسلام شکافی پدیدار خواهد شد که هرگز ترمیم نخواهد شد زیرا دژهای اسلامند و برای اسلام نقش حصار مدینه برای مدینه را دارند. (اصول کافی، ج 1، حدیث سوم)

پنجمین روایت از پیامبر (ص) است که می‌فرمایند: فقها امین و مورد اعتماد پیامبرند تا هنگامی که وارد مطامع و لذایذ دنیا نشده باشند. وارد شدن آن‌ها تا زمانی است که وارد پیروی کردن قدرت حاکم نشده باشند در این صورت باید از پیروی کردن ایشان بپرهیزند. (اصول کافی، ج 1، حدیث 5)

ششمین روایت از حضرت مهدی (عج) است که اسحاق بن یعقوب نامه ای خدمت ایشان می‌نویسند، ایشان پاسخ می‌دهند:

«و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم»

«در حوادثی که رخ می‌دهد به کسانی که حدیث ما را روایت می‌کنند رجوع کنید که اینان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم»

این معروف‌ترین حدیثی است که بر ولایت فقیه دلالت می‌کند.

2- اجماع:

اجماع به عنوان یکی از دلایل نقلی، اتفاقی از علمایست که به تایید معصوم برسد که البته امروز اجماع نداریم حداکثر اجماع برای قرن پنجم است. مرحوم حسینی عاملی در کتاب مصباح الکرامة ادعا می‌کند که ولایت فقیه یک بحث اجماعی است یعنی از همان عصر معصوم تا به امروز هیچ عالمی نیست که ولایت فقیه را قبول نداشته باشد. البته ذکر این نکته مهم است که هیچ فقیهی، ولایت فقیه را انکار نمی‌کند و اختلاف تنها بر سر اختیارات ولی فقیه است.

پی نوشت:

البته آیات هم وارد در بحث دلایل نقلی است که چون در قسمت اول به فراخور موضوع اشاره کردم دوباره مطرح نشد.

ادامه دارد...

 

|فاء عـیـن|


دلایل عقلی بر ضرورت وجود ولایت فقیه:

ابتدا به طور اجمالی می توان دلایل را به شش دسته تقسیم نمود:

1-       نیاز جامعه اسلامی به حکومت

2-       قاعده لطف

3-       ادعای اسلام به پاسخگویی به همه نیاز ها

4-       نوع خاص احکام اسلامی

5-       وجود فقها در زمان خود اهل بیت علیهم السلام

6-       فقیه نزدیکترین مصداق به معصوم است

در توضیح دلایل عقلی به ترتیب پیش خواهیم رفت.

1-       بر اساس آنچه در قسمت قبلی گذشت دانستیم که ضرورت تشکیل جامعه بر هیچ کس پوشیده نیست و حتی برخی از اندیشمندان غربی نیز به قرارداد اجتماعی برای رسیدن به منافع فردی اشاره نمو ده اند. پس اگر بپذیریم که جامعه نیاز به حکومت دارد باید بپذیریم که جامعه اسلامی هم نیاز به حکومت دارد علاوه بر این در قرآن هم تاکیدات بسیاری بر حفظ وحدت بین مسلمین داریم از جمله:

-          واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا

-          و لا تنازعوا فتبشلوا و تذهب ریحکم

جامعه ای که اینقدر به وحدت تاکید دارد چاره ای جز تشکیل حکومت برای رسیدن به این وحدت ندارد.

2-       بر اساس قاعده لطف که خداوند همه مارا خلق نموده و ما نیازمند به هدایت او هستیم و از آنجایی که پروردگار ما لطیف است باید برای ما هدایتگر بفرستد تا مردم بعد از آن هیچ عذری نداشته باشند که اگر برای ما پیامبر می فرستادی ما گمراه نمی شدیم. در زمان پیامبران قاعده لطف از طریق آنها بود و در زمان ائمه این قاعده بوسیله آنها بود اما حالا چطور ؟ اگر خداوند در برهه ای از زمان افراد را رها کند بر خلاف لیطیف بودن او ست! خداوند باید برای ما هدایت گر می فرستاد زیرا ما نه در زمان پیامبر و نه در زمان ائمه زندگی نمی کنیم! ما در زمان غیبت معصوم از هادی بی نیاز نیستیم و به همان دلیلی که قاعده لطف فرستادن پیامبر و امام را ایجاد می کند باید در این زمان هم به فکر هادی برای ما باشد.

3-       دین اسلام داعیه دار پاسخگویی به همه نیاز های بشری است همانطور که خداونددر آیه قرآن می فرمایند « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت لکم نعمتی »خداوند در این آیه می فرمایند که امروز دین را کامل نمودم پس دینی که ادعا می کند برای همه نیازهای ما برنامه دارد برای نیاز به حکومت برای جامعه اسلامی نمیتواند برنامه ای نداشته باشد .

4-       در قرآن احکامی می بینیم که بدون حکومت اجرا نمی شود و قابلیت اجرا ندارد از جمله این احکام عبارتند از:

 

-          نماز:

آیا بدون حکومت نمی توان نماز را بر پا کرد؟در پاسخ به این سوال باید گفت خیر زیرا اصل در جامعه اسلامی بر جماعت است و در صورتی که برگزاری نماز جماعت امکان نداشته باشد می توان نماز را به فرادی اقامه نمود. حال چه کسی باید امام جماعت را تعیین نماید؟ چه کسی باید امام جمعه را که فرد اجلی نماز های جماعت است را تعیین نماید ؟ اگر پاسخ داده شود که خود فقها از بین خود انتخاب کنند باید گفت که احتمال اختلاف وجود دارد و یا اصلا چه کسانی می توانند بری این کار کاندید شوند؟ چه کسی تشخیص می دهد که چه زمانی باید نماز عید قربان و عید فطر خواند؟و...

خوب شاید پریده شود امروز هم که در جامعه اسلامی هستیم در تعیین زمان خواندن نماز عید فطر اختلاف است؟

در بین مراجع فقط چند تن از ایشان معتقدند که رویت هلال از شئونات حاکم نیست از جمله این مراجع حضرات عظام آیت الله خویی، آیت الله سیستانی و آیت الله وحید و آیت الله تبریزی هستند (که البته دو تن از این آیات عظام فوت نموده اند) در زمان امام خمینی (ره) هم بین ایشان وآیت الله خویی بر سر این مساله اختلاف بود اما این قضیه از سال 83 بزرگ شد ورنگ و بوی سیاسی گرفت. یادم می آید برای اولین بار که آیت الله بهجت در مسجد فاطمیه قم نماز عید فطر را خواندند همانجا سوال پرسیدند که آیا آیت الله خامنه ای رویت هلال را اعلام نموده اند ؟ که پاسخ می دهند ، خیر و ایشان می فرمایند این نماز در این جا بماند.

-          روزه و اعتکاف:

اعتکاف در مسجد جامع باید برگزار شود، در تهران که 6 مسجد جامع بیشتر نداریم حال با این حجم داوطلبان باید چه کرد؟ در این جا حاکماست که می تواند تعییین کند که مساجد غیر جامع هم می توانند محل اعتکاف باشند یا خیر که در این زمینه حضرت آقا وارد شدند و فرمودند که اعتکاف در مساجد غیر جامع هم امکان پذیر است.در باره روزه هم باید گفت که مجازات روزه خوار و نحوه مجازاتش را حاک است که باید تعیین کند.

-          زکات:

زکات یکی از واجبات مسلمین است که مصارف 8 گانه دارد و تعیین نحوه مصرف آن با حاکم است برای مثال یکی از این موارد 8 گانه برای غارمی است که امروزه حاکم شرع این مورد را در مورد بدهی زندانیان به مصرف می رساند.

-          خمس:

خمس نیز یکی دیگر از واجبات مسلمین است که بعد از یک سال مالی هر آنچه از کسب بدست آمده و مازاد بر نیاز یک ساله است باید یک پنجم آن ر بدهیم که اگر ندهیم کل مال ما حرام است. مصارف خمس باید توسط چه کسی تشخیص داده شود؟

-          انفال:

مدیریت انفال بدون حکومت چگونه خواهد بود؟

-          حج:

اگر مستطیع شدید حکومت می تواند شما را مجبور کند که به حج بروید و یا اگر جمعیت مسلمین در حج کم شود باز حکومت می تواند شمارا مجبور به رفتن کند هر چند که مستطیع نباشید.

-          جهاد:

چه کسی تشخیص می دهد که چه قدر آمادگی دفاعی داشته باشیم؟ و یا چه کسی است که تشخیص می دهد چگونه و چه زمانی بجنگیم؟

-          بغاة:

قرآن می فرماید «که اگر عده ای از مومنین علیه عده ای دیگر دست به جنگ زدند ابتدا صلح کنید ، اگر یکی بر دیگری تجاوز کرد جلویش را بگیرید تا به امر خدا گردن نهد»  چه کسی تشخیص می دهد که کدام گروه باغی است؟

-          غنائم جنگی:

امروز چه کسی تشخیص می دهد که غنائم جنگی متعلق به چه گروهی است؟

-          جزیه:

جزیه مبلغی است که غیر مسلمانانی که در جامعه اسلامی زندگی می کنند باید در قبال امنیتی که برایشان فراهم می شود بپردازند.چه کسی تعیین می کند چه مقدار و چه کسانی باید جزیه بپردازند؟

-          اسرای جنگی:

چه کسی باید تکلیف اسرای جنگی و زمینهایی را که در جنگ کسب نموده ایم را مشخص کند؟

-          قضا و حدود:

در جامعه اسلامی قضاوت باید بر عهده چه کسانی باشد و اینکه چه کسانی باید حدود را اجرا نمایند؟

-          امر به معروف و نهی از منکر:

از بین مراحل مختلف امر به معروف و نهی از منکر چه کسی باید مرحله یدی آن را اجرا نماید؟

این احکام  قطعا بخشی از احکامی است که برای اجرای آن نیاز به حکومت اسلامی داریم.

5-       در زمان معصومین هم فقهایی بوده اند که متکفل اجرای احکام الهی در اقصی نقاط جامعه اسلامی بودند. از جمله این افراد مالک اشتر  است که از طرف حضرت امیر نماینده در مصر بودند . در واقع در زمان معصومین هم به فقهایی با اختیارات معصوم در نقاط مختلف سرزمین اسلامی لازم بود که مشکل و نیازهای مسلمین را حل نمایند .

6-       امروز که در زمان غیبت امام معصوم هستیم و به ایشان دسترسی نداریم باید به سراغ نزدیکترین مصداق به امام معصوم برویم که:

-          فردی عالم به احکام کلی اسلامی باشد.

-          شایستگی اخلاقی و معنوی داشته باشدو صرف فقیه بودن کافی نیست همانطور که امام کاظم (ع) می فرمایند : کسی که صانعا لنفسه و حافظا لدینه و مخالفا علی الهوا و مطیعا لامر مولاه باشد بر عوام واجب است که از او تقلید نمایند.

-          مدیریت سیاسی و اجتماعی داشته باشد.

این مقاله ادامه دارد.


|فاء عـیـن|

بعد از پخش مستند بی بی سی با عنوان « خط و نشان رهبری » درباره آقا، شاهد حرفها و حدیثهای جدیدی از سوی برخی روشن فکرنماهای اطرافم  بودم که کاملا برایم مشخص است که هیچ آبشخوری جز اراجیف بیان شده در آن مستند ندارد.

مدتهاست که منتظر فرصتی بودم که بتوانم مطالبی را درباره ولایت فقیه از مبانی فقهی گرفته تا بررسی عملی مواضع رهبری در حد امکان بنگارم که انشالله دوستان بتوانند استفاده نمایند

در اینجا قصد دارم از دلایل عقلی و نقلی ضرورت وجود ولایت فقیه بنگارم اما قبل از آن لازم میدانم برخی مقدمات را برای دلایل عقلی ذکر نماینم و در مقالات بعدی از دلایل عقلی و نقلی بنویسم.

مقدمات مبانی عقلی:

1-      حکم عقل بر سر ضرورت وجود حکومت:

انسان بالتبع یک موجود اجتماعی است و هیچ کس در این موضوع مناقشه ای ندارد اینکه انسان از زمان ابتدایی خلقت ادوار مختلف اجتماعی را طی نموده تا به این تکامل نسبی در زندگی اجتماعی دست یافته امری بدیهی است؛ یکی از تفاوت های عمده انسان با حیوان همین است که انسانها مانند حیوانها نیستند که غریزی به سوی جامعه بروند بلکه به خاطر منافعی که در زندگی اجتماعی نهفته است به سوی تشکیل جامعه می روند. ژان ژآک روسو هم در کتاب قرارداد اجتماعی به این موضوع اشاره می کند که انسان به خاطر دست یافتن به منافع شخصی حاضر است که از یک سری ازمنافعش بگذرد ویکسری از اختیاراتش را به جامعه واگذار می کند و در قبال آن به منافع بیشتری دست می یابد اینکه انسانها خود را در تنگنای اجرای قوانین قرار می دهند و آزادی خود را محدود می کنند که به نظم اجتماعی برسند و درپرتو آن با آرامش زندگی کنند یکی از این موارد است.

2-      آیا می توان بدون حکومت جامعه را اداره کرد؟و در عین حال بتوان به هدف نهایی از خلقت رسید؟

در پاسخ به این سوال هر عقل سلیمی حکم می کند که بدون وجود یک حکومت (از هر نوعی) نمیتوان جامعه را اداره نمود چرا که نبود یک حکومت برای تصمیم گیری در ابعاد کلان یک کشور مساوی است با هرج و مرج و آنارشی که  قطعا در چنین جامعه ای افراد نمی توانند به هدف نهایی از زندگی بشر دست یابند.

3-      آیا گروه خاصی مشروعیت ذاتی برای حکومت دارند؟

در پاسخ به این سوال باید گفت که به طور کلی هیچ گروه خاصی دارای مشروعیت ذلتی برای حکومت بر مردم نیستند. در قرآن مجید دو آیه در باره حاکمیت مطلق خداووند وجود دارد، که یکی از آنها «لا حکم الا لله» و دیگر «ان الحکم الا لله» است که در هر دو حاکمیت را تنها از آن خداوند تبارک و تعالی می داند.

4-      حال خداوند که حاکمیت مطلق بر جهان دارد از طریق کدام بندگان این حاکمیت را اعمال می کند؟

در آیات قرآن که جستجو کنیم به آیاتی بر می خوریم که خداوند حکومت را به برخی از بندگانش تفویض می کند که از جمله این آیات عبارتنداز :

سوره مبارکه بقره آیه 124: وقی که خداوند، حضرت ابراهیم را به امتحان مبتلی کرد، خداوند فرمود تو را امام قرار دادم.( به پیامبرش حکومت را عطا نمود)

سوره مبارکه ص آیه 26: ای داوود تو راخلیفه در زمین قرار دادیم، بین مردم به حق حکومت کن. .( به پیامبرش حکومت را عطا نمود)

سوره مبارکه احزاب آیه 6: پیامبر در شئون مومنین از خود آنها به آنها اولی است.

سوره مبارکه احزاب آیه 36: امر من یا رسول من که آمد؛ باید بپذیرید.

سوره مبارکه مائده آیه 59: ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا و رسول و اولی الامر او اطاعت کنید.اگر در موضوعی اختلاف پیدا کردید به خدا و رسول رد کنید.

سوره مبارکه مائده آیه 55: قطعا ولی شما خدا و رسول خدا و کسانی هستند که ایمان آورده اند و نماز می خوانند و در حالیکه در رکوع هستند زکات می دهند.( قسمت پایانی این آیه نشان می دهد که حکومت محدود به زمان رسول خدا (ص) نیست بلکه به بعد از آن هم اختصاص دارد و منتقل می شود.)

سوره مبارکه نسا آیه 65: به خدا قسم که اینها ایمان نیاورده اند تا موقعی که تو را حاکم قرار ندهند، ایمان واقعی نیاورده اند.

سوره مبارکه نسا آیه 105: قطعا کتاب را به تو پیغمبر نازل کردیم که به حق بین مردم حکومت کنی.

از آیات بیان شده این چنین برداشت می شود که خداوند حکومت را جز برای خود و رسولانش و جانشین رسولش قرار نداده است.

5-      عدم جدایی دین از سیاست:

بر خی معتقدند که خداوند برای ما حکومت قرار داده اما این حکومت تنها در حوزه دین بوده و نه در حوزه سیاست!

در پاسخ به این افراد کافی است که به سیره پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی ( ع) در مدینه و کوفه  اشاره نماییم این بزرگواران مجموعا 16 سال سابقه حکومت به معنای همه جانبه از دین گرفته تا سیاست را تجربه نموده انددر اسلام حاکم سیاسی همان حاکم دینی است چرا که بسیاری از احکام قرآن که در مقالات بعدی اشاره خواهد شد بدون حکومت اسلامی امکان اجرا شدن ندارند.

6-      برخی نیز معتقدند که اگر چه در زمان امام معصوم حکوومت سیاسی تشکیل شد اما با چه توجیهی امام غیر معصوم را جای امام معصوم می نشانید ؟ حضرت روح الله فرمودند که ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است!!!

ادامه این مطلب را می توانید در مقالات بعد بخوانید

|فاء عـیـن|

دیروز در یکی از هفته نامه های وابسته به جبهه پایداری مقاله ای خواندم که ذهنم را برای دقایقی به خود مشغول کرد، در این مقاله به ضرورت وحدت اصولگرایان در مجلس نهم اشاره می کرد ، هرچند که وحدت فی نفسه امری است مطلوب و مورد نیاز برای رشد و پیشرفت کشور، اما سوال اساسی من این است که اگر وحدت بین اصولگرایان ممکن است چرا این وحدت قبل از انتخابات میسر نشد؟

یادم می آید در همایش جوانان جبهه پایداری که قبل از انتخابات برگزار شد، حاج آقا تهرانی علت عدم وحدت بین دو جبهه را « اختلاف مبنایی بین آنها» دانستند؛ حال یک سوال دیگر  پیش می آید که چطور قبل از انتخابات این مشکل مانع وحدت می شود اما بعد از آن نه؟!

پی نوشت:

خبر ها حاکی است، هنوز که مجلس نهم تشکیل نشده، نمایندگان ما به فکر تشکیل فراکسیونهایی افتاده اند نمی دانم که این شروع زودتر از موعد را به فال نیک بگیرم یا ...

دل نوشت:

فقط از این نگرانم که مردم بازیچه مقاصد سیاسی، سیاست بازان شده اند.

|فاء عـیـن|

خبر تشکیل هیات نظارت بر قانون اساسی توسط آقای احمدی نژاد مرا به روز های خوش! دوران اصلاحات برد آن زمانی که آقای اصلاحات! تصمیم گرفت هیات نظارت بر قانون اساسی تشکیل دهد، اگر اشتباه نکنم در آذر ماه 76 بود، آن روزها تشکیل این هیات با مخالفت شورای نگهبان روبرو شد و البته شائبه سیاسی بودن آن زیاد بود تا اینکه آقای احمدی نژاد روی کار آمدند.

در بهمن ماه 84 بود که آقای الهام، سخنگوی دولت، انحلال این هیات را به دلیل عدم نیاز به وجود آن، اعلام نمود و البته اضافه نمود که انحلال این هیات به معنی عدم رعایت و نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی نیست.

اما در 17 بهمن سال 90 خبر تشکیل دوباره این هیات  بر روی خبر گزاری ها قرار گرفت و این در حالی است که شورای نگهبان بر نظر خود بر غیر قانونی بودن این هیات تاکید دارد.البته مبنای این مخالفت به تفسیر از اصل 113 بر میگردد که در اصل 113 قانون اساسی آمده است: 'پس از مقام رهبری، رییس جمهور عالی‌ترین مقام رسمی کشور است و مسوولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیما به رهبری مربوط می‌شود، بر عهده دارد.'براین اساس مسوولیت اجرای قانون اساسی برعهده رییس جمهوری است.تا قبل از بازنگری در قانون اساسی 'تنظیم روابط قوای سه‌گانه' نیز به عهده رییس‌ جمهوری بوده که پس از بازنگری در قانون اساسی در سال 1368 این عبارت از اصل 113 برداشته شد و این مسوولیت مطابق اصل 110 قانون اساسی و با عبارت 'حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه' جزء وظایف و اختیارات مقام رهبری قرار گرفت.

البته آقای آملی لاریجانی نیز طی اظهار نظری گفته اند که:

نفس تشکیل این هیات اگر جنبه مشورتی داشته باشد اشکالی ندارد اما این طور نیست که این هیات بتواند بر کار دستگاه‌های دیگر ورود کند و اکیدا اعلام می‌کنیم ما در قوه قضاییه اجازه چنین کاری را به آنها نخواهیم داد. اینکه در قانون اساسی آمده است که رئیس‌جمهور مسئول اجرای قانون اساسی است باید با دیگر اصول قانون اساسی و در کنار هم، فهم شود و لذا شورای نگهبان مکرراً در پاسخ رؤسای جمهور مختلف گفته است معنای اصل 113 این است که اگر اصلی یا اصولی از قانون اساسی تا به حال اجرا نشده و زمین مانده یا اجرای آن کاملا تعطیل شده باید صرفا به مسئولان مربوطه اعلام کند و همان‌گونه که بارها شورای نگهبان در دوران روسای جمهور قبلی نیز تذکر داده، اصل 113 قانون اساسی ربطی به اجرا یا عدم اجرای قوانین عادی کشور در نقطه‌ای خاص ندارد. به علاوه باید توجه کرد که در اصل 113 صحبتی از نظارت به میان نیامده است بلکه مسئولیت اجرای قانون اساسی به عهده رییس‌جمهور گذاشته شده و اگر بنا باشد مسئولیت اجرا را به آن نحو که آقای رییس‌جمهور تفسیر می‌کند، بفهمیم، باید گفت بنابراین کل اجرای قوانین در کشور با ایشان است که امری است غیرمنطقی و غیرقابل قبول.

اما گذشته از این حرفهای تخصصی حقوقی ، تشکیل این هیات موجب شده که بین دولت و مجلس چالشهایی پیش بیاید که برای روند پیشرفت کشور خطرناک است مثل اینکه رئیس جمهور در روزهای اخیر در بخشنامه‌ای به کلیه دستگاه‌های اجرایی کشور اعلام کرد: "مکاتبات مجلس شورای اسلامی با دستگاه‌های اجرایی در خصوص لغو برخی مصوبات مربوط به دولت و مراجع و مقامات دولتی را خلاف نص صریح قانون اساسی و فاقد وجاهت حقوقی است هیچ یک از اصول قانون اساسی چنین اختیاری را صراحتاً و یا تلویحاً به رییس محترم مجلس و حتی مجلس شورای اسلامی اعطا نکرده است."

در صورتی که به موجب ماده واحده قانون نحوه اجراء اصول 85 و 138 قانون اساسی در رابطه با مسئولیتهای رئیس مجلس شورای اسلامی مصوّب 1368 با اصلاحات و الحاقات بعدی، " چنانچه تمام یا قسمتی از تصویب‌نامه‌ها و آئین‌نامه‌های دولت و مصوّبات کمیسیون‌های متشکل از چند وزیر موضوع اصل 138 قانون اساسی مورد ایراد رئیس مجلس شورای اسلامی قرار گیرد، حسب مورد هیأت وزیران و یا کمیسیون‌ مربوطه مکلّف است ظرف یک‌هفته پس از اعلام نظر رئیس مجلس نسبت به اصلاح مصوّبه اقدام و سپس دستور فوری توقّف اجراء را صادر نماید. همچنین طبق ذیل تبصره 4 الحاقی به قانون مذکور، چنانچه پس از اعلام ایراد، نسبت به اصلاح یا لغو آن اقدام نشود، پس از پایان مدت مذکور در قانون، حسب مورد تمام یا قسمتی از مصوّبه مورد ایراد، ملغی‌الاثر خواهد بود."

و این یعنی دعوای دولت بر سر مسائل فرعی و جاماندن از مسائل اصلی!

پی نوشت:

به خاطر این هیات است که آقای احمدی نژاد به خودش اجازه می دهد طرح نظارت بر نمایندگان که در جهت تحقق منویات رهبری است و مورد تایید شورای نگهبان هم قرارگرفته، را غیر قانونی اعلام کند! و از طرفی اصل تفکیک قوا را هم به فراموشی بسپارد!

دل نوشت:

در این بین چه کسی به فکر مردم است؟

|فاء عـیـن|
از اولین باری که رای دادم 6 سال می گذرد ، سوم تیر 84 بود که به شما رای دادم ، آن روزها مطمئن بودم که بهترین انتخاب را می کنم، حتی خانواده ام هم به شما اعتماد نداشتند، یکی به لاریجانی ، یکی به هاشمی و ...اما من هر دو دور را با اطمینان به شما رای دادم، چرا که هنوز یادم هست  شعارهایتان را که خود را رجایی دوم می خواندید، یادم نمی رود که آقا در مورد دولت فرمودند:

وقتی ‏که ایشان تبلیغات انتخاباتى می ‏کردند، به افراد خانواده‏ى خودم می ‏گفتم اگر آقاى احمدى‏ نژاد رأى هم نیاورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که شعار عدالت محورى را مطرح کرد؛ نگذاشت به فراموشى سپردنِ این شعار بشود یک سنت. این شعار مطرح شد و ذهن‏ها را به خودش متوجه‏ کرد. خوشبختانه مردم هم فهمیدند، خواستند، دوست داشتند و رأى دادند. این کار، کار مهمى است. بنابراین عدالت‏محور بودنِ این دولت حرف بزرگى است؛ طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت، یک کار جدید است؛ خودش یک تحول است؛ به این پایبند باشید.

دور اول با همه نقایصی که داشتید اما از شما خیلی راضی بودیم، آنقدر راضی بودیم که برای بار دوم هم به شما اعتماد کردیم؛ هرگز فراموش نمی کنم آن روز را که به همراه دوستم همه شهرک غرب را برایتان تبلیغ کردیم و چه سخت بود آن روزها...

در این 6 سال و اندی که از ریاست جمهوری شما می گذرد، خدا را گواه می گیریم با همه انتقاداتی که به شما دارم اما از شما در همه جا دفاع کردم، از اتوبوس و تاکسی گرفته تا خانه و دانشگاه!آن هنگام که همه شما را به جریان انحرافی متصل می دانستند، چون دلم نمی خواست باور کنم ، از شما دفاع کردم هنوز یادم نرفته سخنان آقا را در حرم رضوی که فرمودند:

یکى از نقشه‌هاى بزرگ دشمنان ملت ایران، ایجاد تفرقه و شکاف در داخل بوده است؛ به بهانه‌ى قومیت، به بهانه‌ى مذهب، به بهانه‌ى گرایشهاى سیاسى، به بهانه‌ى جناح‌بندى‌ها، به بهانه‌هاى گوناگون. اتحاد را باید حفظ کرد. خوشبختانه ملت ما آگاهند. همه‌ى کسانى که به کشورشان علاقه‌مندند، به نظام مردم‌سالارى دینى - که مایه‌ى افتخار امروز ملت ایران است - علاقه‌مندند، باید با هم هماهنگى داشته باشند.

در جمع دانشجویان و در سوال از اطرافیان ایشان فرمودند:

یکى از دوستان گفتند ما از دست چپ و راست رئیس جمهور دلمان خون است. خوب، حالا دل شما خون- که خدا نکند خون باشد- اما به شما عرض بکنم؛ اینها جزو مسائل تعیین کننده و اصلى‏ نیست. ممکن است ایراد و اشکال وارد باشد- من در این مورد هیچ قضاوتى نمیخواهم بکنم- ممکن است کسى به یک شخصى یا به یک کارى ایراد داشته باشد؛ منتها باید توجه کنیم که مسائل را اصلى- فرعى‏ کنیم. مسائل درجه‏ى دوم جاى مسائل اصلى را در انگیزه‏هاى ما، در همت ما، در صرف انرژى‏اى که میشود، نگیرد. من عرضم فقط این است؛ والّا من نه اعتراض میکنم به اینکه شما چرا از زید یا عمرو خوشتان مى‏آید یا بدتان مى‏آید؛ نه، ممکن است خوشتان بیاید، ممکن است بدتان بیاید- ایرادى ندارد- و نه اعتراض میکنم که چرا آن ایراد را یک وقت به شکلى که یک مفسده‏اى نداشته باشد، بر زبان آوردید؛ آن هم به نظرم اشکالى ندارد. فقط توجه کنید که این جاى مسائل اصلى را نگیرد. مسائل اصلى ما چیزهاى دیگرى است‏.

از آن روز بود که فهمیدم قضیه جریان انحرافی دُمَلی است که وقت باز شدنش الان نیست و آقا منتظرند به موقع آن را باز کنند، برای همین دیگر سکوت کردم و هیچ نگفتم نه در دفاع از شما و نه در تایید این جریان.( که البته خیلی ها هنوز این را نفهمیده اند.)

اما دیروز که داشتم با عزیزی صحبت می کردم، واقعا در پاسخ دادن به او به اصطلاح کم آوردم! نه که نتوانم پاسخش را بدهم، اتفاقا حرف برای گفتن داشتم اما دیدم حق با اوست!

آقای احمدی نژاد این روزها، لبنیات و یا گوجه و یا گوشت  و ... خریده اید؟چرا بر بازار نظارتی نیست؟ آیا شنیده اید:  گوجه فرنگی کاران کرمانی در حالی به زمان برداشت محصول خود نزدیک شده اند که مانند سال های گذشته نگران فروش نرفتن گوجه فرنگی های تولیدی هستند؛ خصوصا این که دلالان نیز این روزها خود را برای خرید این محصول آن هم با قیمت بسیار پایین آماده کرده اند. 

آیا در سال تولید ملی هنوز این نگرانی باید وجود داشته باشد؟

آقای رئیس جمهور رقم واقعی صندوق توسعه ملی چقدر است؟اگر حرفهای آقای پزشکیان درست است، چرا جوابگو نیستید و اگر اشتباه چرا از خود رفع اتهام نمی کنید؟

راستی برای تحقق شعار امسال چه کرده اید؟ نکند که مثل سالهای دیگر شود و هیچ اتفاقی نیفتد ؟ شما که از من بهتر به دغدغه آقا درباره بیداری اسلامی و تبدیل شدن به قطب اقتصادی منطقه و در دست گرفتن بازار کشور های اسلامی آگاهید؟!

مگر قرار نبود که هر چند ماه برای مردم توضیح دهید که چه می کنید؟پس چرا بعد از مدتها که 29 فروردین می خواستید بیایید و توضیح دهید ، نیامدید؟یعنی سعدی از مشکلات اقتصادی مردم ما مهم تر است که برای بزرگداشت او تا شیراز می روید اما به صدا و سیما نه!دیگر نیازی نیست روضه فقر و کفر را برای شما هم بخوانم ؟!

یادم رفت بپرسم که دیگر به سفرهای استانی نمی رودید؟

خلاصه سرتان را درد نیاورم، آنقدر دلم پر است که  در این مجال نمی گنجد.

پی نوشت:

اگر کسی آقای احمدی نژاد را دید این نامه را به او برساند فکر نمیکنم خواندنش خیلی  وقتگیر باشد!

دل نوشت:

کاش می دانستید مردم ما از مردم صدر اسلام هم بهترند. و از این نجابتشان سو استفاده نمی کردید.

ضرورت نوشت:

باهمه این انتقادات باز هم آقای احمدی نژاد را صد درجه از آقایان خاتمی و هاشمی بالاتر میدانم.

این نامه در جهت دفاع یا رد گروه انحرافی نیست ، لطفا در این مورد نظر ندهید.


|فاء عـیـن|

تازه متوجه شدیم یک نامه سرگشاده بی امضا از سوی دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیه السلام) خطاب به آیت الله مصباح یزدی منتشر شده. اما من فکر میکنم که این ها همه توطئه ای است برای تخریب دانشگاه امام صادق (علیه السلام).


همانطور که همه می دانند رئیس دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، آیت الله مهدوی کنی، از لیست جبهه متحد اصولگرا حمایت کردند و به نظر می رسه که این نامه برای تخریب ایشان و لیست مورد حمایت ایشان است.در این نامه آمده:

بسم الله الرحمن الرحیم


"امروزه در دورن جامعه ما تشکیلاتی فراماسونری در حال شکل گرفتن است، و همان‌طور که در دوران مشروطه، فراماسونری با شعار قرآن و اسلام پیش آمد، امروز نیز فراماسونری با شعارهای انقلاب و اسلام جلوه می‌کند و تحت پوشش آن حرف خود را بیان می‌کند، یعنی قالب را حفظ و محتوا را عوض می‌کند."
"چگونه کسی که در عمرش با عالمی ارتباط نداشته و علاوه بر آن هر روز ضربه‌ای به اسلام می‌زند، می‌تواند برای اسلام مفید باشد و معلوم نیست چه شده که برخی نیز به آن‌ها دل بسته‌اند."

ا"گر تنبلی کنیم زمانی از خواب غفلت بیدار می‌شویم که تیرگی فتنه همه جا را فراگرفته است و می‌بینیم همان کسانی فتنه را آغاز کرده‌اند که خود پرورش داده‌ایم. این عزل و نصب‌ها از کجا در می‌آید؟ این حرف‌های ملی‌گرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام در حال شکل‌گیری است، برای چیست؟ ملی‌گرایی و دم زدن از مکتب ایرانی با چه انگیزه‌ای می‌تواند صورت بگیرد؟"

ا"گر روزی از ما بپرسند چرا برای تساوی ارث زن و مرد کاری نکردید شاید بتوانیم عذری بیاوریم، ولی اگر به ما بگویند چرا اساس اسلام را حفظ نکردید چه عذری می‌توانیم بیاوریم؟"

"همان کسانی که از اصحاب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بودند پس از رحلت ایشان علی علیه‌السلام را خانه‌نشین کردند، و بنی‌امیه که با نام اسلام بر سرکار آمدند کاری کردند که بر همه منابر به لعن علی علیه‌السلام می‌پرداختند و مجاهدان و یاران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز اعتراضی نکردند؛ پس جای تعجب نیست اگر برخی از یاران امام، روزی علیه اسلام و انقلاب به پا خیزند (همانگونه که سران فتنه گذشته این چنین کردند)، و جای تعجب نخواهد بود اگر برخی از کسانی که امروز دم از رهبری می‌زنند و از یاران رهبری هستند، فردا فتنه بزرگ‌تری را به وجود آورند."

"خطری که من احساس می‌کنم شدیدترین خطری است که تا کنون اسلام را تهدید کرده است و آن هم از سوی نفوذی‌هایی است که در بین خودی‌ها در حال رشد هستند."


حضرت آیت الله مصباح یزدی
سلام علیکم و رحمة الله

اما بعد...

امروزه شکاف عمیقی بین نیروهای انقلاب به علت اختلاف میان جبهه متحد اصولگرایان و پایداری بوجود آمده است. این درحالی است که اصولاً "بهانه های اختلاف" بسیار است و دأب و مشی رهبر معظم انقلاب بر وحدت است.

حضرت استاد

در این نامه -که بعید می‌دانیم در این برهه به دستتان برسانند- قصد آن نداریم که از سیاست های به دور از اخلاق جبهه پایداری از جمله خلف وعده ها و دروغ ها سخن به میان آوریم. همچنین قصد آن نداریم که از تدابیر لیبرالیستی آنها در کسب رأی مردم مانند شعار زن گرایی در هیأت رئیسه مجلس سخن بگوییم. و نیز قصد آن نداریم خبر بدهیم که برخی از اعضای این گروه اطرافیان رهبر معظم انقلاب را دروغ گو خطاب می‌کنند و می‌گویند ما اخبار معظم له را فقط از شما میگیریم نه از هر کس و ناکس...

در اینجا فقط قصدمان این است این سوال را مطرح کنیم:

آیا جملات صدر این ماده از شما صادر نشده و آیا این جملات درباره جریان انحرافی نیست؟

آیا رییس جمهور محترم رفتارهای مشارالیه را به کرات تأیید نکرده و خود را مانند او و او را مانند خودش ندانسته است؟
اگر این چنین است -که هست- چرا جبهه پایداری که بعضاً در جلسات خصوصی برای شما جایگاه قائم مقامی رهبری قائل میشوند و شما را رهبر معنوی خود می‌دانند و خود را مطیع محض شما میشمرند، دست در دست اعضای این گروه انحرافی دارند و یکی شان جلسات منظم با سرکرده این گروه دارد و دیگری مشاور این گروه است و به جای آنها پروژه افتتاح می‌کند و آن یکی در جلسه سوال از رییس جمهور از جوابهای کم ادبانه او قهقه مستانه میزند و از تذکرات نمایندگان می آشوبد؟

حضرت استاد

از باب اطلاع محضرتان عرض میکنیم که اگر این گروه فریب خورده باشند -که به نظر ما اینگونه نیست- در حال حاضر در حال بازی در زمین همان کسانی اند که بزرگترین خطر از صدر اسلام تا کنون هستند... والعاقبه للمتقین

در پایان از جناب آقای نبویان که ادعا نموده اند جزء جبهه پایداری نیستند و صرفا به شاگردی استاد افتخار می‌کنند درخواست داریم این مرقومه را قبل از آنکه فریب ها فتنه ای به پا کند به دست ایشان برسانند.

والسلام علیکم و رحمه الله
جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام

تهران ۴/۲/۱۳۹۱

پی نوشت:

این اَنگا به بچه های امام صادق نمی چسبه!

دل نوشت:

دانشجویان این دانشگاه آنقدر مرد هستند که اگر نامه ای رو بنویسند ، پاشو امضا کنند.


|فاء عـیـن|