واحه

تویی امید من چون واحه ای در برهوت..

آقای عزیز! خانم گرامی!

حرف بشنوید. دستورالعمل انسان ساز را «القرآن مأدبه الله» را در متن زندگیتون پیاده کنید وگرنه حسرتی در پیش دارید، آهی از نهادتون بر می آید که جهنم از روی آن «آه» انفعال دارد و خجالت می کشد. حرف بشنوید، برای سنگ و گل، جان و دل را از دست ندهید. دنیا شما رو شکار نکند. روزیِ هر کسی، نعمت هر کسی، سفره هر کسی روی حساب (تقسیم شده هست). حلالتون را حرام نکنید!ا

 

امام امیر المؤمنین بر استرش سوار بود، در مسجد کوفه جلسه ای بود، تجمعی داشتند، آقا از استر فرود آمده اشخاصی ایستاده بودند. (آقا) فرمود: کدامیک از شما وقت آن دارید که تا مدتی که در این جلسه نشستیم و کارمان تمام شود، مواظب این استر باشید و افسار استر را نگه دارید؟ یکی آمد و گفت: آقا ! بنده. (آقا به آن فرد) فرمود: جلسه که تمام شده و آمدیم، پاداش و دستمزد را به شما می دهیم. این آدم بیچاره- وقتی امیرالمؤمنین رفت در مجلس نشست- افسار را از سر استر به در آورده (و) گرفته به دو درهم فروخت! آقا که بعد از خاتمه جلسه از مجلس درآمد، دید استر ایستاده و افسار سرش نیست. دید آن شخص، (افسار) را گرفته و برده(سرقت کرده)... و در این اثناء که صحبت می کرد در جمع حاضرین، دیدند یه شخصی داره از خیابون عبور می کنه، افساری دستشه. آقا فرمود: افسار استر من، اونیه که در دست این شخصه. رفتند به این شخص گفتند. گفت: بله آقا، من از شخصی خریدم به دو درهم.ا

آقا (امیرالمؤمنین) دو درهم بهش داد و افسار را از دستش گرفت و سر استر زد و رو کرد به مردم فرمود: اون شخصی که خیانت کرده (و افسار را گرفته و به دو درهم فروخت) من خودم می خواستم دو درهم به او بدهم، این (فرد عمداً) حـــلال خودش را حرام کرده...!ا

بخشی از بیانات حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله تعالی در افتتاح دبیرستان اهلم

 

 

حاشیه-ها  (۰)

هیچ -حاشیه-ایی هنوز ثبت نشده است

ارسال حاشیه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی