این مقاله را برای موعود نوشتم اما به دلایلی ارسال نشد...
درادامه آن را بخوانید..
«قالوا یا موسی انّ فیها قوما جبّارین و انّا لن ندخلها حتی یخرجوا منها فان یخرجوا منها فانّا داخلون»[1]
«گفتند ای موسی در آن سرزمین، جمعیتی ستمگرند ، ما هرگز وارد آن نمیشویم تا آنها از آن خارج شوند اگر آنها از آن خارج نشوند ما وارد نخواهیم شد!»
چه چیز باعث شد که قوم بنی اسرائیل به حضرت موسی عرضه دارند که ای موسی تو و پروردگارت بروید و بجنگید ما اینجا نشسته ایم؟ «قالوا یا موسی انّا لن ندخلها ابدا ماداموا فیها فاذهب انت و ربّک فقاتلا انّا هیهنا قاعدون»[2]
مگر خداوند قوم بنی اسرائیل را از تنگنای سخت فرعونیان نجات نداده بود؟ مگر نه این بود که آنها می دانستند که خداوند آنها را یاری خواهد کرد و پایان این جهاد جز پیروزی و عزت نخواهد بود؟ چه چیز باعث چنین نافرمانی شد که خداوند 40 سال همر سرگدانی بر پیشانی آنها نهاد؟
پاسخ این پرسش ریشه در عدم اعتماد و یقین به این باور است که خداوند می فرماید: «لقد خلقنا الانسان فی کبد»[3] ، « ما انسان را در سختی خلق کردیم»؛ راحت طلبی انسانها با این واقعیت که زندگی این دنیا آمیخته با سختی هاست و سعادت انسان بدون رنج محقق نمی شود منافات دارد و از این رو صفت مذمومی است.
اما آیا این قوم تنها قوم راحت طلب است که قرآن به آن اشاره می کند؟با مداقه در آیات قرآن کریم می توان به آیات بسیاری اشاره نمود.خداوند در آیه 13 سوره احزاب منافقان و مومنان ضعیف الایمانی را برای ما به تصویر می کشد که در برابر فرمان جهاد شروع به بهانه تراشی می کنند؛ «... و یستاذن فریق منهم النبی یقولون انّ بیوتنا عورة و ما هی بعورة ان یریدون الا فرارا»، «... و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت میخواستند و میگفتند : خانه های ما بی حفاظ است! در حالیکه بی حفاظ نبود؛ آنها فقط میخواستند از جنگ فرار کنند.»[4]همچنین در آیه 38 سوره توبه این گروه از تن آسایان را مورد خطاب وعتاب قرار میدهد؛
«یا ایها الذین آمنو ما لکم اذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثاقلتم الی الارض ارضیتم بالحیاة الدنیا من الآخرة فما متاع الحیاة الدنیا فی الآخرة الا قلیل»
«ای کسانی که ایمان آوردهاید چرا هنگامی که به شما گفته میشود در راه خدا جهاد کنید بر زمین سنگینی میکنید و سستی به خرج میدهید؟ آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شدهاید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر آخرت، جز اندکی بیش نیست»[5]
و در نهایت در آیه 39 همان سوره به آنان هشدار میدهد که اگر حرکت نکنید و به بهانه های مختلف از فرمان جهاد شانه خالی کنید عذاب دردناکی در انتظار شما خواهد بود.
این تنها اندکی از نمونه های قرآنی بود که خداوند این گروه را برای مومنین معرفی می کند اما نمونه های غیر قرآنی هم در این زمینه بی شمار وجود دارد که به یقین بارزترین آن، تنها گذاشتن حسین بن علی (ع) در کربلا است. شاید حسین (ع) را قبل از یزیدیان، راحت طلبی عده ای کشت که او را تنها گذاردند و در پاسخ به طلب یاریش نه تنها به یاریش نشتافتند بلکه به ایشان پیشنهاد فرار به خارج از مکه را دادند و بدتر از همه، آنانی بودند که برای حفظ جان امام پیشنهاد صلح با یزید را دادند. در این زمینه امام خمینی (ره ) می فرمایند:
«از صدر اسلام تاکنون دو طریقه، دو خط بوده است : یک خط، خط اشخاص راحت طلب که تمام همشان به این است که یک طعمه ای پیدا بکنند و بخورند و بخوابندو عبادت خدا هم آنهایی که مسلمان بودند، می کردند، اما مقدم بر هر چیزی در نظر آنها راحت طلبی بود. در صدر اسلام ، از این اشخاص بودند. وقتی که حضرت سیدالشهدا- سلام الله علیه - می خواستند مسافرت کنند به این سفر عظیم ، بعضی از اینها نصیحت می کردند که برای چه ، شما اینجا هستید، مامونید و حاصل ، بنشینید و بخورید و بخوابید.و از همانها بعضی قماشها بودند که اشکال هم می کردند که یک قدرت بزرگی را درمقابلش چرا یک عده کمی قیام می کنند. این در طول تاریخ تا حالا بوده است ...
یک دسته دیگر هم انبیاء بودند و اولیاء بزرگ آنها هم یک مکتبی بود و یک خطی بود، تمام عمرشان را صرف میکردند در اینکه با ظلمها و با چیزهایی که در ممالک دنیا واقع میشود همّشان را اینها صرف میکردند در مقابله با اینها... رسول اکرم از اول که آن رسالت به او محول شد... و کسی که زندگی امیرالمؤمنین سلام الله علیه را مشاهده کند، او نیز همین طور بوده جهاد در راه احکام خدا بوده است و سایر ائمه علیهم السلام، البته آن که از همه بارزتر و معروفتر است سیدالشهداء (ع) است. اگر وضع تفکر سیدالشهداء سلام الله علیه مثل بعضی مقدسین زمان خودش بود کربلایی پیش نمیآمد. یک راحت طلبی بود و کناره گیری از جامعه و دعا و ذکر بود، لکن وضع تفکر جور دیگری بود. این دو رشته، از اول خلقت تا حالا بوده است. رشته تعهد به اسلام و ایستادگی در مقابل ظلم و ستم و دیکتاتوری و قدرتهای شیطانی، سازش... حیوانات هم «انْ مِن شی ءٍ الا یُسبِّح به حمد ربِّک» آنها هم ذکر و تسبیح دارند، لکن همّشان علفشان است که [آیا] انسان هم باید اینطوری باشد؟ که همّش علفش باشد و هر چه ذلت و خواری است تن به آن بدهد..»[6]
با بررسی نقش این افراد در برهه های مختلف تاریخ می توان به یقین گفت که وجود آنان در تغییر مسیر در شاهراه های سعادت بشر موثر بوده است؛ اما آیا این افراد در عصر ما نیز وجود دارند ؟در پاسخ باید گفت، در دوران ما نیز افرادی می زیند که بر این باورند که در عصر غیبت نیز هر کس باید سر خویش گرفته و کار خود کند و از پرداختن به دیگران بپرهیزد این افراد تن آسا و راحت طلب با تمسک به آیه «یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضلّ اذا اهتدیتم ...»[7] «ای کسانی که ایمان آوردهاید، گمراهی کسانی که گمراه شدهاند، به شما زیانی نمیرساند ...»، امر به معروف ، نهی از منکر ، جهاد و دفاع در مسیر حفظ دین را به زمان ظهور حضرت ولی عصر سپرده و میگویند که چون هرکس در گرو عمل خویش است و هر صاحب دینی بر اساس باور خود زندگی میکند پرداختن به دیگران بیهوده بلکه نارواست. البته هر هوشمندی آگاه است که این مغالطه ای بیش نیست چرا که امر به معروف و نهی از منکر، دفاع و جهاد از دستورهای قطعی قرآن کریم است و کسی که آنها را تعطیل نماید اصلا هدایت نیافته است که مصداق آیه مذکور شود. [8]
آنانی که حجت زمان خویش را درک نمودند و در فضای وی تنفس کرده و از انوار معنوی اش بهره جسته اند، اینگونه با راحت طلبی شان در برابر امتحان الهی مردود گشته اند! حال ما که در عصر غیبت به سر می بریم و از دیدن امامان ناتوانیم، به جای پند گرفتن از پیشینیان و آماده ساختن خویش، باز راه گذشتگان را در پیش گرفته ایم ، ما چه نتایجی را در برابر امتحان الهی رقم خواهیم زد؟
روایات بسیاری به درگیری ها و جنگهای دوران ظهور اشاره می کند که جز مردانی که در دل آنها شکی نیست و از سنگ هم محکم تر و سختتر هستند را نمی طلبد. در این زمینه منقول است از مفضل بن عمر که میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که احوال حضرت قائم (ع) را ذکر میکرد، پس به حضرت گفتم: من امیدوارم که امر [حضرت مهدی (ع)] در آسانی باشد. امام (ع) فرمود: «چنین نیست تا جایی که خون و عرق را مسح میکنید».
همچنین عمرو بن شمر میگوید، در خانة امام صادق (ع) بودم و خانه مملو از جمعیت بود. پس مردم از حضرت سؤال میکردند و او به همة آنها پاسخ میداد. پس [در این حال] من از یک سمت خانه گریه کردم، پس امام فرمود: «یا عمرو! چه چیزی تو را میگریاند؟» گفتم: فدایت شوم چگونه نگریم و حال آنکه در میان این امت مانند تو هست که درها به رویت بسته و پردة انکار بر تو افکنده شده است!؟ پس امام فرمود: «یا عمرو، گریه مکن، [زیرا هم اکنون که ما بر مسند خلافت و حکومت نیستیم] چیزهای لذیذ میخوریم و لباسهای نرم میپوشیم [ولی] اگر آنچه که تو میگویی میشد [یعنی خلافت و حکومت در دست ما بود] نمیشد مگر خوردن چیزهای درشت (و سفت) و پوشیدن لباسهای خشن مانند امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) [که به دلیل حاکمیتش او و یارانش چه سختیها و شدایدی را تحمل کردند] و اگر این گونه نباشد [و ما به وظیفة اصلی خویش در زمان تصدی حکومت عمل ننماییم[ باید در میان زنجیرهای آتشین جهنّم آنها را علاج بکنیم».
با وجود این همه شدایدی که برای دوران ظهور در روایات به آن اشاره شده است ، راحت طلبان چه مشکلاتی خواهند داشت؟ و در برابر این سختی ها چه خواهند کرد؟ با مراجعه به روایات به چند مورد می توان اشاره نمود.
از آن جایی که راحت طلبی یکی از مواردی است که تردید و شک را از طریق جسم و شهوات، وارد دل و مغز انسان میکند[9] از این رو افراد تن آسا که به واسطه طولانی شدن غیبت حضرت، شک و تردید در دلشان ایجاد می شود در زمان ظهور به انکار حضرت خواهند پرداخت، در این باره امام جواد (ع) می فرمایند:
«او را غیبتی هست که زمانش زیاد است و پایانش به طول میانجامد. پس مخلصین چشم انتظار قیام او میمانند و شک کنندگان به انکار او بر میخیزند ...»[10]
مشکل دیگر راحت طلبان این است که وقتی انسان خوی و عادتی مییابد همه رفتار و اعمالش متناسب با آن خصلتش جهت میگیرد راحت طلبان که همیشه در صدد تأمین منافع خویش هستند، ادعای پیروی امام زمان (ع) را میکنند اما وقتی حکومت جهانی امام را مخالف منافع خویش میبینند، از این رو با حضرت مخالفت نموده وبا ایشان بر سر تاویل آیات قرآن احتجاج می نمایند، فضیل بن یسار میگوید: از امام جعفر صادق (ع) شنیدم که میفرمود: «هنگامی که قائم ما قیام میکند، از جهل و نادانی مردم بیش از آنچه که پیامبر (ص) از مردم دید، میبیند. گوید عرض کردم: چگونه؟
فرمود: پیامبر (ص) وقتی مبعوث شد که آنان سنگ و چوب تراشیده شده را پرستش میکردند. اما زمانی که قائم ما قیام میکند، مردم به سویش میآیند و همه آنها کتاب خدا را در برابر او تأویل میکنند و با آن حضرت به احتجاج و لجاجت میپردازند».
و در روایت دیگری امام صادق (ع) میفرماید: «هنگامی که قائم (ع) ظهور میکند، (گروهی) بر او خروج میکنند و با تأویل کردن قرآن به دفاع از آن میپردازند و با این بهانه با حضرت به جنگ بر میخیزند ».
و در این میان نیز عده ای هستند، که هنگامیکه فرمان جهاد از سوی امام صادر می شود، آیات تقیه را می خوانند و ایشان را از جهاد منع می کنند. . از این روی امام صادق (ع) میفرمایند:
« فلسفه تشریع تقیه، حفظ خونهاست. اگر تقیه، به مرز خون رسد، جای تقیّه نیست. به خدای سوگند، اگر شما برای یاری ما دعوت شوید، خواهید گفت: ما در تقیه هستیم و نمیتوانیم شما را یاری دهیم. همانا تقیه از پدران و مادران برایتان عزیزتر است. اگر قائم ما بپاخیزد، به یاوه گوییهای شما گوش نخواهد داد و در حق بسیاری از شما مردم منافق، حدود خداوند را جاری خواهد ساخت.»
اما انچه روایات در پیش روی ما قرار می دهد جلوه ای است از سیمای تکرار تاریخ؛ در دوران ظهور هم شاهد افرادی خواهیم بود که مانند را حت طلبان تاریخ، حجت زمانشان را تنها خواهند گذاشت و یا اینکه در برابر فرمان او مخالفت خوهند ورزید با این تفاوت که ظهور حضرت مهدی(عج) یک اتفاق در تاریخ نیست بلکه عصاره تلاش پیامبران و اوصیا و ائمه الهی (علیهم السلام) در طول تاریخ زندگی بشر است که تجلی می یابد و اگر اشتباهی کینم دیگر فرصت هیچ جبرانی نخواهیم داشت و اینکه « عصر غیبت دوران آسایش و راحت طلبی و عافیت نیست. در روایات آمده است «وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ»، «وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُن» . به شدت امتحان میشوید، فشار داده میشوید. امتحان در کجا و چه زمانی است؟ آن وقتی که میدان مجاهدتی هست قبل از ظهور مهدی موعود، در میدانهای مجاهدت، انسانهای پاک امتحان میشوند؛ در کورههای آزمایش وارد میشوند و سربلند بیرون میآیند و جهان به دوران آرمانی و هدف مهدی موعود (ارواحنافداه) روزبهروز نزدیکتر میشود؛ این، آن امید بزرگ است؛ ربیع بن محمد المسلی روایت میکند که امام صادق به من فرمود: به خدا قسم مانند شکستن شیشه شکسته میشوید و بدرستی که شیشه بازگردانده میشود و به همانگونه که بوده است بر میگردد و به خدا قسم شما مانند کوزهها شکسته میشوید و همانا که کوزه همانگونه که بوده است بر نمیگردد به خدا قسم شما از همدیگر جدا میشوید به خدا قسم شما را خالص میشوید به خدا قسم شما را مانند غربال کردن تلخه گندم از گندم غربال میشوید...[11]»
و ما تنها امروز فرصت داریم که خود را برای همراهی حضرتش آماده سازیم و این میسر نیست جز با جهادی اکبر، تا در زمره کسانی نباشیم که حجت خدا را انکار نمودند و یا او را تنها گذاردند چرا که این بار تاریخ عوض نخواهد شد و این ما هستیم که از سر راه سرنوشت تاریخ کنار گذارده خواهیم شد.