نسان پاره-خطی است میان دو نقطه در بی-نهایت؛ میتواند در اعلی علیین باشد یا در اسفل السافلین؛چون مقصد در بی-نهایت است پس برای صعود و سقوط ما نیز حدی نیست؛می-توانیم خلیفه الله باشیم و یا بل هم اضل؛و غم-انگیزترین نکته، اختیار ما در انتخاب مسیر است؛ اما من می-گویم، شاید چندان هم غم-انکیز نباشد وقتی به این فکر می-کنیم که امر شده-ایم، پنج بار در روز بگوییم« اهدنا الصراط المستقیم» این یعنی بنده من، تو با اختیارت هم نمی-توانی در صراط مستقیم باشی جز اینکه خودت را در دامن من بیندازی و از این رو عجز ما مقدمه حرکت ما خواهد شد؛ تا زمانی که برای اراده و اختیار خود در مسیر حرکت محلی از اعراب قائل باشیم باید بدانیم در نقطه صفر ایستاده-ایم و یا دور خودمان میچرخیم و برای اینکه در نقطه صفر نباشیم باید اعلام کنیم که عاجزیم از یافتن راه و تو ره به ما بنما..
امضا نوشت:نوشته-هایم ناپخته است چون نویسنده خام است به بزرگواری خود از کالی نوشته-ها چشم-پوشی کنید.